| دستگیری سخنگوی داعش خراسان توسط پاکستان به معنای مبارزه پاکستان با داعش نیست بلکه دولت پاکستان از باب حیله و فریب دست به این کار زده است | ||||
| تاریخ انتشار: ۱۳:۴۰ ۱۴۰۴/۹/۳۰ | کد خبر: 178562 | منبع: |
پرینت
|
|
سلطانعزیز عزام، شاعری که پیامرسان مرگ شد.
تلویزیون دولتی پاکستان دیروز به نقل از مقامات این کشور تأیید کرد که «سلطانعزیز عزام» سخنگوی «داعش خراسان» دستگیر شده است. قبلاً کمیته نظارت بر تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل نیز از دستگیری سخنگوی داعش خراسان خبر داده بود. البته سلطانعزیز هفت ماه پیش در خاک پاکستان دستگیر شده بود اما دولت پاکستان دستگیری او را اخیراً تأیید کرد.
قابل ذکر است که دستگیری سخنگوی داعش خراسان توسط پاکستان به معنای مبارزه پاکستان با داعش نیست بلکه دولت پاکستان از باب حیله و فریب دست به این کار زده است. همان اقدامی که در گذشته علیه طالبان انجام داد. از یکطرف، عبدالسلام ضعیف سفیر طالبان در اسلامآباد، ملا عبیدالله وزیر دفاع دوره اول طالبان و ملابرادر را دستگیر کرد اما از طرفدیگر، با تمام قدرت به حمایت از طالبان ادامه داد تا سرانجام نظام جمهوری افغانستان سرنگون شد. دستگیری سخنگوی داعش خراسان نیز توسط نیروهای امنیتی پاکستان در یک اقدام فریبکارانه با هدف جذب کمکهای خارجی و گُم کردن ردپای اعضای داعش در پاکستان و انکار موجودیت پایگاههای داعش در ایالت بلوچستان پاکستان، انجام شده است.
به هر حال، اکنون که سلطانعزیز عزام دستگیر شده است، سوال این است که او کیست که در سطح بینالمللی و شورای امنیت سازمان ملل از دستگیری او سخن به میان آمده است؟
دو سال پیش طی یادداشتی، به کارنامه سلطانعزیز اعزام پرداختم. از آنجا که این یادداشت هنوز تازگی دارد، آن را به روزرسانی کرده و باهم مرور میکنیم:
در بین اعضای گروه داعش شاخه خراسان در افغانستان به فردی برمیخوریم که سلطانعزیز عزام نام دارد. او اهل منطقه «بتیکوت» ولایت ننگرهار است اما در کمپ مهاجرین «زاخیل» پیشاور بزرگ شده است.
سلطانعزیز که در زمان ریاست جمهوری حامد کرزی عضو دفتر انتخابات در ولایت ننگرهار بود، شعر میگوید و تاکنون بیش از ۱۰ کتاب شامل دفتر اشعار، رمان و خاطره به زبان پشتو نوشته است. «ړنګ جومات» یا «مسجد ویران»، «شکېدلی کمیس» یا «پیراهن کنده و پاره» و «د پېچومو لاروی» یا «راهگذر راههای پرپیچوخم» از آثار سلطانعزیز است. او در کتاب رهگذر راههای پرپیچوخم، پیوستن خود به داعش را شرح داده و به ساختارهای امنیتی و نظامی داعش پرداخته است.
عزام، افزون بر شاعری و نویسندگی، از گویندگان سابق رادیوهای «اصلاح» و «اسپینغر» در ولایت ننگرهار نیز بود که از این طریق، علاقمندانی پیدا کرد. این یک روی زندگی سلطانعزیز است اما روی دیگر زندگی او پس از اعلام موجودیت داعش شاخه خراسان آشکار شد.
این شاعر ننگرهاری و مشرقی، پس از اعلام حضور داعش خراسان در پاکستان و افغانستان، به مسلک وهابیت درآمد و به داعش پیوست. سلطانعزیز در سال ۱۳۹۴خورشیدی با همکاری چند تن از دوستان اورکزی و پاکستانی خود، رادیو «صدای خلافت» را در ولایت ننگرهار راهاندازی کرد. سپس به عنوان سخنگوی داعش معرفی شد و همزمان مسوولیت بخش تبلیغات این گروه را به عهده گرفت. او که زمانی از گُلوبلبل سخن میگفت، پس از پیوستن به داعش، پیامرسان خبر مرگ انسانها شد. عزام بود که همیشه از طریق رسانه العزائم، از تکفیر و کشتن حرف میزد و او بود که خبر کشتن سه زن خبرنگار را توسط داعش فقط به جرم خبرنگاری در ننگرهار، مخابره کرد. این گونه بود که یک شاعر، شاعری را کنار گذاشت و به آدمکُشی روی آورد.
به هر حال، فرماندهی نظامیان خارجی در افغانستان طی بیانیهای در پنجم جدی/دی ۱۳۹۷ اعلام کرد که در حمله پهپاد آمریکایی در منطقه «پچیراگام» ولایت ننگرهار، سلطانعزیز عزام سخنگوی داعش کشته شد. متعاقب آن «نصرت رحیمی» سخنگوی سابق وزارت داخله/ کشور نظام جمهوری افغانستان هم کشته شدن سلطانعزیز عزام را تأیید کرد.
با اعلام این خبر، اسم سلطانعزیز به فراموشی سپرده شد تا این که در اول قوس/ آذر ۱۴۰۰ وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای، اعلام کرد که آمریکا «ثناءالله غفاری» معروف به «شهابالمهاجر» رهبر داعش خراسان، سلطانعزیز عزام سخنگوی داعش و «مولوی رجب» معروف به «رجب صلاحالدین» از رهبران ارشد داعش خراسان را به عنوان تروریستهای بینالمللی شناسایی و تحریم کرده است.
پس از بیانیه وزارت خارجه آمریکا در خصوص زنده بودن سلطانعزیز، «ذبیحالله مجاهد» سخنگوی طالبان به این خبر واکنش نشان داد و اظهار داشت که سلطانعزیز عزام سه سال پیش در ننگرهار کشته شده است. به رغم انکار سخنگوی طالبان از زنده بودن عزام، از بیانیه وزارت خارجه آمریکا مشخص شد که سلطانعزیز هنوز زنده است و به عنوان سخنگوی داعش خراسان فعالیت میکند.
چهارم عقرب/ آبان ۱۴۰۲ پایگاه تبلیغاتی و استخباراتی طالبان موسوم به «المرصاد»، در مطلبی از زنده بودن سلطانعزیز عزام خبر داد و نوشت که او هنوز هم مسوول تبلیغات و بیانیههای داعش در افغانستان است. المرصاد در این مطلب، از این که سلطانعزیز، طالبان را کافر میداند، به شدت بر او تاخته بود.
صحبت از تکفیر طالبان توسط سلطانعزیز پیش آمد. داعش ولایت خراسان تاکنون درباره کافر خواندن و مرتد دانستن طالبان، دو کتاب نوشته است. یکی از این کتابها به زبان پشتو تحت عنوان «آیا طالبان فعلی پیروان حنفیت هستند؟» تحریر یافته است. هرچند روی جلد این کتاب، «عبدالصبور کندهاری» به عنوان نویسنده آن معرفی شده است اما بنده زمانی که کتاب را برای جمعی از پژوهشگران حوزه جریانشناسی گروههای اسلامی ترجمه میکردم، متوجه شدم که نگارش آن توسط عدهای از سلفیها و وهابیها با سبک نگارش سلطانعزیز نوشته شده است. این کتاب، ۳۱ مدخل دارد و نویسنده و یا نویسندگان در آن به تصور خود اثبات کردهاند که طالبان از نگاه آیات قرآن و احادیث پیامبر، کافر هستند.
همچنین داعش ولایت خراسان کتاب دیگری هم به زبان فارسی درباره تشکیلات این گروه تحت عنوان «نظام مدیریت و رهبری برای مجاهدین دولت اسلامی» نوشته است. در این کتاب که توسط «شهاب مهاجر» رهبر داعش خراسان تحریر یافته، بازهم طالبان تکفیر شدهاند.
این را هم اضافه کنم که سلطانعزیز در کتاب خاطرات خود یعنی پېچومو لاروی، ضمن این که از قدرت و نفوذ داعش در افغانستان سخن گفته است، به شدت بر طالبان تاخته و این گروه را رهزن، مرتد و گمراه خوانده است. به همین دلیل پایگاه خبری مرصاد که با هدف مبارزه با داعش ایجاد شده، از سلطانعزیز به شدت عصبانی است و او را منحرف میداند.
برای این که یادداشت حاضر را مستند کنم، کتاب پېچومو لاروی را که در ۱۲۵ صفحه نوشته شده است، طی حدود چهار ساعت مطالعه کردم. سلطانعزیز در این کتاب، به ساختارهای پیچیده داعش در افغانستان اشاره کرده و گفته است که مردم افغانستان تشنه اسلام از نوع خلافت اسلامی هستند.
سخن عزام میتواند تا حدودی درست باشد زیرا خلاف تصور عامه که افغانستان را محیط مساعد برای فعالیت داعش نمیداند، این کشور به خاطر ساختارهای سنتی و دینی از یکطرف و ناآگاهی و جهل مردم از سوی دیگر، شرایط خوبی را برای فعالیت گروههای افراطی مانند داعش با شعارهای اسلامی فراهم کرده است. این نکته را میتوان از خاطرات سلطانعزیز متوجه شد که او، خانواده و هموطنانش چگونه به راحتی جذب شعارهای دینی و اسلامی داعش شدند تا به گفته او، نظام خالص اسلامی را برپا کنند.
تاریخ معاصر افغانستان نیز تایید میکند که هر کسی با هر پیشینه و عمل ناشایستی اگر داعیه برپایی نظام اسلامی سر دهد، به زودی مردم «کلیوال!» دور او جمع میشوند. رشد «جمعیت اصلاح» در زمان جمهوریت، گسترش نفوذ حزبالتحریر در بیشتر مناطق افغانستان و اصلاً خود به قدرت رسیدن طالبان، گویای این حقیقت است که هر کسی در افغانستان شعار اسلام و شریعت سر دهد، مردم دور او جمع میشوند، بدون این که بپرسند کدام اسلام و کدام شریعت!
این بود سرگذشت شاعر خیالپردازی که روزگاری با نازکخیالیهای خود، از امید به زندگی حرف میزد اما وقتی به داعش پیوست، فقط به انسانها خبر مرگ هدیه میداد.
مرادی