| اکنون همان تاجران سیاسی بار دیگر با باد همسفر شدهاند؛ اینبار برای دسترسی مجدد، هرچند در حاشیه، به سفرهٔ قدرت طالبان | ||||
| تاریخ انتشار: ۱۴:۱۷ ۱۴۰۴/۹/۲۱ | کد خبر: 178503 | منبع: |
پرینت
|
|
در روز های اخیر، در قالب یک مانور گمراهکننده، بخشی از اپوزیسیون سابق ومتحدین جدید طالبان ، یا به بیان دقیقتر، تاجران سیاسی ،زیر عنوان «همصدایی»، صحنهٔ یک نمایش تلخ را به اجرا گذاشتند؛ نمایشی که در راستای طرحها و برنامههای مهندسیشدهٔ بیگانگان تنظیم شده و هدف پنهان آن چیزی نیست جز ایجاد همصدایی، همیاری و همراهی با طالبان.
گردانندگان اصلی این پروژه کسانیاند که طی بیش از دو دهه، با ژستهای بهظاهر قهرمانانهٔ سیاسی و با سوءاستفاده از نام قوم و مذهب، مردم افغانستان را در اسارت نگه داشتند. آنان با دستیابی به غنایم بزرگ مادی، صعود در نردبان قدرت و انباشتن ثروت، رنجهای مردم را به فراموشی سپردند و تنها به تحکیم جایگاه خویش پرداختند.
در میان این چهرهها، افرادی که سالها با گروههای تروریستی چون طالبان، داعش و القاعده پیوند پنهان یا آشکار داشتند نیز حضور دارند. آنان در ترویج اندیشههای افراطی، فراهمسازی زمینهٔ «پروژهٔ امارت»، فروپاشی نظام جمهوریت و تسلیمدادن کشور به طالبان نقش تعیینکنندهای ایفا کردند. این روند درست زمانی شدت گرفت که استراتژی ایالات متحده در افغانستان دگرگون شد، دوران مصرف جمهوریت به پایان رسید و طرح بازگرداندن طالبان ـ به مثابه نظامی قرونوسطایی روی میز قرار گرفت. نتیجهٔ این روند، تبدیل افغانستان به زندانی بزرگ و سقوط کشور به ورطهٔ قهقرا بود.
این افراد در گسترهٔ وسیعی از شمال افغانستان، زمینهٔ تمویل، تسلیح و تکثیر طالبان را فراهم کردند و با استفاده از مقامهای دولتی، دهلیز قدرت را برای آنان هموار ساختند. مأموریت آنان روشن بود: آمادهسازی بستر سقوط جمهوریت واقتدار طالبان.
با فروپاشی نظام جمهوریت، کسانی که سالها بر گلوی مردم ایستاده و به ثروت و قدرت رسیده بودند، بیهیچ احساس مسئولیتی، هواداران خود را در بیابان مرگ و ناامیدی رها کرده و راه فرار پیش گرفتند.
اکنون همان تاجران سیاسی بار دیگر با باد همسفر شدهاند؛ اینبار برای دسترسی مجدد، هرچند در حاشیه، به سفرهٔ قدرت طالبان. آنان با کنارزدن نقابهای ریاکارانه و فراموشکردن تمام وعدههای «نجاتبخش» گذشته، فصل تازهای از همصدایی با طالبان را آغاز کردهاند.
سوخت این پروژه، همچنان مردماند.
هدف مرکزی این حرکت، تحکیم پایههای نظام طالبان است. خواستهٔ اصلی طراحان آن نیز بازپسگرفتن املاک غصبشده، داراییهای برجایمانده و ورود دوباره به حریم قدرت و ثروت میباشد. در این سناریو، مردم رنجدیده، نجات افغانستان، پایان فقر و استبداد، آزادی، عدالت، دموکراسی و تشکیل یک نظام ملی هیچ جایگاهی ندارد.
در برنامهٔ موسوم به «همصدایی»، هیچ طرحی برای تغییر ساختار استبدادی نظام، مهار هژمونی امارتی، یا حتی شکستن زندانهایی که برای زنان افغانستان برپا شده است وجود ندارد. این حرکتِ غبارآلود و گمراهکننده، مسیر آزادی و آیندهٔ کشور را تیره میسازد و صفوف مبارزات آزادیخواهانه و ترقیطلبانه را مخدوش میکند.
اکنون زمان آن فرارسیده است که این قفس سیاسی و معنوی رادرهم بشکنیم، این مرجعیتهای فریبنده را واژگون سازیم و پیروان آنان را از اسارت رها کنیم.
مردماند که فرعونها را میآفرینند؛ پس همین مردم باید بهعنوان نیروی محرکهٔ اصلی، تصمیم سرنوشتساز خود را در این بحران بگیرند وراه اصلی خویش را بدرستی بیابند.
با تکیه بر تجربهٔ تلخ سالیان گذشته، لحظهٔ رهایی از زنجیرهای عنکبوتی قدرتهای فریبنده فرا رسیده است و این باید در عرصهٔ عمل سیاسی تحقق یابد.
وقت آن است که خشت نو بنهیم؛ چارچوبی نوین، شفاف و مبتنی بر منافع ملی ایجاد کنیم؛ زمینهٔ همگرایی و اتحاد واقعی مردم را فراهم آوریم؛ و پرچم آزادی و نجات را برافرازیم. تنها با اتکا به مردم و ارادهٔ جمعی آنان است که میتوان به سوی نجات افغانستان گام برداشت.
با حرمت بی پایان
عارف عرفان
لندن،دسامبر ۲۰۲۵