| تداوم مشاجرههای تند هویتی، جامعه افغانستان را به سوی بنبست و فروپاشی جمعی میکشاند. برای ساختن آیندهای پایدار، باید هویت را نه سلاح رقابت بلکه واقعیت چندلایه، سیال و انسانیِ زندگی اجتماعی در نظر گرفت | ||||
| تاریخ انتشار: ۱۲:۰۸ ۱۴۰۴/۹/۱۷ | کد خبر: 178481 | منبع: |
پرینت
|
|
جدال هویت در افغانستان از تنشهای احساسی تا شکلدهی به قرارداد اجتماعی؛
بحثهای هویتی در افغانستان طی سالهای اخیر از چارچوب گفتگوی سالم بیرون رفته و در شیب تندی افتاده که آن را به سوی نژادپرستی سوق میدهد و گاه تا مرز نفرتپراکنی و دشمنیهای خطرناک پیش میرود. اگر این موضوع از سوی عاقلان جامعه مدیریت نشود میتواند پیامدهای ویرانگری برای همه داشته باشد. بخشهایی از جامعه بهدلیل حساسیتهای تاریخی و سیاسی، این مباحث را در سطح حیثیتی میفهمند، و از این رو جای گفتگو را به هیاهو میدهند. هرچند ریشههای این جدال در دوره جمهوریت نیز قابل مشاهده بود، اما در دوره طالبان، که بر پایه تبعیض مذهبی و تباری ساختار یافته است، مناقشات هویتی بستر بارورتری برای دشمنی پیدا کرده است. با آن که من شخصا هیچ رغبتی به ورود به بحثهایی از این دست ندارم، اما بنا به تاثیری که این مناقشات بر زندگی جمعی ما دارد، نکاتی را از دید خود عرض میکنم که به گمان من میتواند از سطح تنشها بکاهد و تصویر کلانتری از قضیه را به دست بدهد:
1. تقلیل بحران امروز افغانستان به "اختلافات هویتی" سادهسازی نادرستی است. افغانستان کشوری است که نیم قرن جنگ، توسعهنیافتگی، فروپاشی نهادی، فقر گسترده و اکنون حذف زنان از عرصه عمومی را تجربه میکند. هویت تنها یکی از مسایل پیش روی این جامعه است، با این حال، نادیده گرفتن نگرانیهای هویتی بخشهای بزرگی از مردم نیز خطا است. برای فهم مساله باید تصویری همهجانبه داشت.
2. در علوم اجتماعی، هویت یک مفهوم تکبعدی با تعریف واحد نیست، بلکه شبکهای از مؤلفههای زبانی، فرهنگی، مذهبی، سیاسی، روانشناختی و اجتماعی است که فرد و گروه را تعریف میکند. این مفهوم میتواند همزمان نقشهای متفاوتی داشته باشد، از یک سو افراد را به یکدیگر وصل میکند، و از دیگرسو همان افراد را از دیگران متمایز میسازد. برای مثال، یک فرد ممکن است بهعنوان "فارسیزبان" با گروهی پیوند داشته باشد، اما بهعنوان "باشنده کابل" با مجموعهای بزرگتر از مردم، فارسیزبان و غیر فارسیزبان، هویت مشترک پیدا کند. یک تاجیک سنی بر اساس زبان از یک پشتوزبان متمایز میشود، اما بر اساس مذهب با او اشتراک پیدا میکند. در مقابل، یک هزاره شیعی از تاجیک سنی بر اساس مذهب تمایز پیدا میکند، ولی بر اساس زبان با او اشتراک مییابد. با توجه به چنین درهمتنیدگیای میان اجزای تشکیلدهنده هویت انسانها، خطکشی بسیار سفت و سخت و نگاه سیاه و سفید به امر هویتی خلاف واقع است.
3. هویت از اجزای بسیار زیادی ساخته میشود مانند زادگاه، خانواده، تبار، زبان، مذهب، شغل، تخصص، تجربه، گرایش سیاسی، حلقه دوستان، مهارتها، و غیره، اما همه اینها نقش و اهمیت یکسانی در هرم هویت ندارند. در افغانستان، موضوعاتی مانند زبان، تبار و مذهب معمولاً حساسترین زمینههای منازعه بودهاند، و از این رو گفتگوی سالم و سازنده در باره آنها امری اجتناب ناپذیر به نظر میرسد و نمیتوان با انکار آنها به بحران کنونی خاتمه داد. تجربههای جهانی نشان میدهد که اختلافات هویتی قابل مدیریت و حلند، مشروط به آنکه این مناقشات از سطح استفادهجوییِ سیاسی به سطح گفتگوی عقلانی و علمی منتقل شوند. رشتههای دانشگاهی مانند مطالعات حل منازعه نشان میدهد که روشهای مؤثر برای تعدیل تنشها وجود دارد و برای هر معضلی میتوان راه حل مسالمتآمیز و به دور از دشمنیهای خونین پیدا کرد.
4. هویت ذاتاً دشمنساز نیست. آنچه هویت را به عامل نزاع تبدیل میکند رقابت سیاسی و اقتصادی برای کسب یا حفظ قدرت است. گروههای سیاسی غالباً از حساسیتهای فرهنگی و تباری استفاده میکنند تا تودهها را برای اهداف خود بسیج کنند. در چنین فرایندی، اختلافات هویتی بزرگنمایی و حتی مهندسی میشوند و از شکل طبیعی خود فراتر میروند. نمی توان گفت که همه افراد در پرداختن به این موضوعات منافع سیاسی یا اقتصادی دارند، اما اصل گفتمانهای هویت محور، به ویژه اگر معطوف به تنشهای تباری و مذهبی باشد، برای رسیدن به منافع سیاسی و اقتصادی شکل میگیرد.
5. هویت افراد از دو دسته مؤلفه تشکیل شده است، یکی مؤلفههای غیر اختیاری مانند محل تولد، زمان تولد، خانواده، تبار و مانند اینها که خارج از اراده فردند، دوم مؤلفههای اختیاری مانند تعلقات سیاسی، باور مذهبی، حرفه، عضویت صنفی و تخصص که خود شخص در گزینش آنها نقش دارد. این عوامل نشان میدهند که هویت، چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی، سیال است و قابلیت بازتعریف دارد. شهروندان یک جامعه می توانند با نگاه سیال و پویا به هویت پیوسته در بازتعریف آن سهم بگیرند تا نقاط مشترکات پررنگتر و آنچه سبب فصل و شکاف میشود کمرنگتر گردد.
6. پژوهشهای ژنتیکی نشان دادهاند که "تبار خالص" در جهان معاصر اساس علمی ندارد. همه جوامع انسانی ترکیبهایی از تبارهای گوناگوناند. یک تاجیک، پشتون، هزاره یا ازبک، هرکدام حامل درصدی از ژنهای دیگر اقوام منطقهاند. بنابراین، ادعاهای "خلوص تباری" تنها بیان ایدئولوژیک و فاقد پشتوانه علمیاند. مثلا، مطالعات تبارشناسی/اتنوگرافیک نشان داده است که اکثریت مردم ایران ژن عربی یا غیر فارس دارند، همچنان که در پژوهشی در مورد مردم ترکیه مشخص شد که حدود نود در صد شان ژن ترک ندارند و ریشههای شان به اسلاوها، عربها، و سایر مردمان میرسد. در مورد مردم افغانستان که در چهارراهی لشکرکشی امپراطوریها قرار داشته است این موضوع به درجات بالاتری صدق میکند. قبایلی از پشتوزبانها ریشه ترکی دارند، و بخشهایی از فارسی زبانها ریشه تاتاری، مغولی و قس علیهذا.. و در نهایت همه درهمتنیده شدهاند.
7. هویت ملی در هیچ جامعهای یک امر ازلی و ذاتی نیست؛ بلکه نتیجه توافق و قرارداد اجتماعی میان ساکنان یک سرزمین است. اگر مردم در یک فرآیند آزاد و عقلانی به توافق برسند که نامی معین نماینده همگان باشد، آن نام میتواند هویت ملی را شکل دهد. اما بدون رضایت طرفها و اجماع آنها، هیچ مفهوم ملی پایدار پدید نخواهد آمد.
8. جامعهشناسان و مردمشناسان معتقدند که حدود هفتاد درصد شخصیت انسان محصول فرهنگ است و تنها سی درصد به عوامل بیولوژیک مربوط میشود. زبان بهعنوان مهمترین نظام نشانهای فرهنگی در قلب این فرایند قرار دارد. اما زبان در بنیاد خود یک قرارداد جمعی است، نه موضوعی مقدس و تغییرناپذیر. از این رو، واژههایی مانند تاجیک، افغان، خراسانی یا افغانستانی بیش از آنکه ریشه در ذات داشته باشند، نتیجه توافقهای تاریخی و کارکردهای اجتماعیاند و می توانند با توافق گویندگان معنای جدیدی پیدا کنند. مشاجرههای حیثیتی بر سر معنای ثابت این واژهها بیشتر از جنس ایدئولوژی است و از نظر علم زبانشناسی بیپایه است.
9. برای عبور از بحران کنونی، باید بهجای منازعه، به توافق و تعامل اندیشید. هیچ گروهی نمیتواند از موضع حداکثری خود به حل مساله برسد، بلکه نیاز است که هر طرف اندکی به سود طرف مقابل عقبنشینی کند تا راهحل برد–برد شکل گیرد. برای مثال درباره واژه "افغان" میتوان این واژه را بهعنوان مفهوم حقوقیِ شهروندی پذیرفت و توافق کرد که از بار تباری تهی شود و معادل با پشتون فهمیده نشود. در مقابل مثلا، زبان فارسی به عنوان میراث تمدنی مشترک اقوام مختلف این منطقه که در طی بیشتر از یک هزار سال از سوی سلاطین ترک و تاجیک و پشتون از آن به عنوان زبان اداری و فرهنگی کار گرفته شده بود، به عنوان زبان میانجی (Lingua Franca) به رسمیت شناخته شود. در این صورت تحمیل واژه دری به جای فارسی و هر گونه دخالت بی معنای دیگر در امر زبانی برای همیشه متوقف گردد. این البته به هیچ صورت نباید به معنای نادیده گرفتن حق شکوفایی سایر زبان ها مانند ازبیکی، ترکمنی، بلوچی، پشهای و بقیه تلقی گردد. یک قرارداد اجتماعی می تواند شامل تمام این موارد باشد.
10. تداوم مشاجرههای تند هویتی، جامعه افغانستان را به سوی بنبست و فروپاشی جمعی میکشاند. برای ساختن آیندهای پایدار، باید هویت را نه سلاح رقابت بلکه واقعیت چندلایه، سیال و انسانیِ زندگی اجتماعی در نظر گرفت. راهحل در گفتوگوی عقلانی، کنار گذاشتن مواضع حداکثری، و تلاش برای رسیدن به اجماع است. تنها از این مسیر میتوان به قراردادی اجتماعی دست یافت که پیونددهنده همه ساکنان این سرزمین باشد.
محمد محق
>>> 🧑🤝🧑🧑🤝🧑👈براستی که حاکمان تکقومی افغانپشتون و سیاستگران حیله گر پشتوزبان و هم رای دهندگان افغان=پشتونی متعصب، از همین لفظ (هویتی افغان) بگونه ی غافل سازانه و مرموز (برضد ما مردم فارسیزبان/ترکتباران مثل سلاح و بمب انتحاری-ساعتی) استفاده چندین منظوره کرده اند که درک این موضوع از فهم افراد کم سواد دور است،
🧑🤝🧑👈فرضا اگر برای مان به هویت جعل افغان راضی باشیم مردم و حاکمین افغانپشتونی در دلش ما را مسخره میکنند که اینه ...، و در وقتش ما را کاملا محروم و هم شکنجه مرگکی میکند!
و فرضا اگر بگوییم که ما افغان نیستیم بازهم مردم و حاکمین افغانپشتونی بما میگه پس از افغانستان اخراج شو، برآیید بمیرید!؟
🧑🤝🧑👈عزیزان غافل، حالی خوب تفکر کنید که آیا (دو رقم هویت کشنده/محروم کننده) یا (دو رقم بمب کوککی-انتحاری از سوی ناقلین افغانپشتون در محل و جان هر یکی ما گذاشته و جابجا نشده است !؟؟
این جاست که از غفلت و خاموشی خلاص و بلند شوی ورنه بی ناموس شدن در راه ....
🧑🤝🧑👈با همین هویت پشتونی (افغان) بودن ما، خاموش بودن ما این معنی را میدهد که ریسمان حیوانیت و کوچیکری هر فرد پشتوزبان در گردن هر یکی ما انداخته شده است، آیا به این هویت راضی هستی!؟
🧑🤝🧑👈و توسط همین هویت تکقومیتی هرجایگیری جغرافیایی (افغانستان),محروم از آدرس، ملکیت و جایداد شده ایم،
🧑🤝🧑👈 تا به کی مهاجر، نسلکشی، فراری و کوچ اجباری می شویم از طرف افغان ها!؟
🧑🤝🧑👈همین نام هویتی/جغرافیایی (افغانستان) به مانند قباله و فرش سرخ متعلق به افغانپشتونی ها هست،
که قباله بیگانه قبلا بطور سیستماتیکی در سر دروازه خانه ما میخ و فرشش در قریه ما هموار نشده است!؟
محروم بودن/ساختن که شاخ و دم ندارد، چه امروز یا پس فردا بلایی سختی در انتظار من و تو نیست از سوی هر ناقلین افغان!؟
👈در واقع این هویت زشت و پوچ (افغان), مردم غیر افغان را در داخل کشور و هم در خارج به شکنجه ها و محرومیت مختلف گرفتار ساخته که بطور مرموزانه ما و شما مردم غیرافغان را به مرگ تدریجی نیز سوق داده است. فهمیدی خوابی یا بیدار ؟
🧑🤝🧑👈حال مردم بافرهنگ ترکتبار/فارسیزبان اگر ازین هویت تحمیلی و جعل بیزاری نمایند و خود شأن را خلاص کنند دو شانس سرنوشت ساز عالی و پیروزی بزرگ دایمی را در پیشرو دارند،
🧑🤝🧑👈نخست اینکه از اسارت زشت هویتی، از زندگی برده گونه، از شکنجه روحی-روانی، .....و از محرومیتهای رنگارنگ دوامدار نجات و رهایی پیدا می کنند و نسل اول یا اصیل جامعه بشمار می آیند و آزادانه و خودمختارانه مسیر زندگی شانرا خودشان تعین میکنند و دوباره صاحب و مالک سرزمین و هر چیز می شوند و می شویم،
🧑🤝🧑👈دوما البته بدون جنگ قومی و درگیریها، اگر ما و شما مردم ناافغان این ریسمان چتل هویتی (پشتونی=افغان) را از سر ما دور کنیم و دور بی اندازیم و این هویت پشتونی=افغان را منفور قرار داده و برضد این هویت کشنده (افغان) باید تبلیغ و مبارزه کنیم .... ، خلاصه با رد نمودن هویت-افغان، تو و شما معجزه میکنید, معجزه!
🧑🤝🧑👈که در نتیجه، حاکمیت-ظالمیت پشتونطالبان به نابودی و شکست زودهنگام مواجه می شود چونکه قباله و هویت شأن از سر مردم و منطقه برچیده شده
👈و از سویی هم، زور گویی، .... ، زورگیری، اشغال و رفت آمد مردم افغانپشتون از منطقه مردم فارسیزبان/ترکتبار کم و خلاص میگردد،
👈با منکر شدن و رد کردن هویت جعل (افغان) تان، در نتیجه، در مدت کوتاه به طرز خودبخود و دراماتیک (فرق و کمر تمام مردم تجاوزگر افغان=پشتونی دوشق می شود) دو شق شده دایمی می شکنند.
👈این جاست که (هویت فردی و قومیتی ما) در نتیجه دوباره بازیابی و زنده میگردد
👈و هم (سرزمین و هویت جغرافیایی مانرا) بیشتر نصیب می شویم
👈به آسانی و خوشوقتی، فقط از طریق سلاحی موبایل تان، با مبارزه دوامدار، با نظرات پیهم، با نشریات روزانه و با کمنت دادن دلیرانه در فضای مجازی بار بار بی پیوندید تا به اهداف و حقوق تان دست پیدا میکنید.
،🧑🤝🧑👈فقط و فقط با پس زدن و رد نمودن همین دو هویت تکقومی-پشتونیستی (افغان و افغانستان)، به خودتان راحتی وجدان و هم زندگی مرفه می بخشید و.....
>>> 🌹🌼🌹🌼یا الهی، هزار بار ازت شکر گزاری میکنم که مرا افغان-متمرد خلق نکرده ای،
به امید روز شکرگزاری که من افغان نیستم و نیستیم،
.....
>>> 🗣 دقیق که به لحاظ این دو هویت افغان و افغانستان، ما مردم پارسی زبان و ترکتبار در بین این دو هویت ناخواسته جبرا گیر افتاده یعنی بین دو سنگ آسیاب بیشتر از ۱۳۰ سال عذاب کشیده نسلکشی شده کوچ اجباری گردیده، از حقوقش محروم گردیده، تبعید فراری شده، مورد تعصب و تبعیض قرار گرفته سرکوب شده، ... و صد ها رقم زجر شکنجه گردیده ایم
هر چه زودتر بازنگری و بازیابی هویتی صورت گیرد تا هویت اصیل زبانی و تباری جایگزین این دو هویت-جعل شود
>>> لالام جان نژاد خالص وجود ندارد اما قوم و کلان تر از آن ملیت کاملا وجود دارد شما هزاره هستید و من تاجیک این تفاوت نیست ؟ ما میتوانیم خانواده داشته باشیم و همسایه باشیم اما خانه ای هست خانواده ای هست حریم و حرمی هست محرم و نامحرمی هست نه خدا نه دین نه اخلاق اجازه نمیدهد کسی حقی بر حریم و خانواده من بدهد اصل قومیت و ملیت هم همین قرار است. هیچ بیگانه ای حقی بر قوم و ملیت من ندارد نمیتواند برای من قوم آم ملک ام شهرهایم نفوسم ولایت و ولسوالیم تعیین تکلیف کند . کسی نمیتواند این روی من بگذارد برای من تصمیم بگیرد . ما از روز اول راه را اشتباه رفتیم ما و عراقی ها در یک زمان شروع کردیم آنها واقعیت را با یک سیستم فدرالی و تعیین سهم هر قوم از حکومت قبول کردند ما دنبال اوهام و توهم من افغان هستم یک حکومت متمرکز ساختیم در حقیقت همه نوکر و خایه مالی پشتو شدیم آن هم با هزار حیلت تمام انتخابات ها را دزدید و طالبان را منحیث یک الترناتیو نجات داده نگه داشت همه را دوباره به دست تروریسم تکقومی اش سپرد تا تمام پروگرام های زمین مانده پشتونوله را به سرانجام برساند