| تاریخ انتشار: ۱۳:۲۴ ۱۴۰۴/۹/۱۰ | کد خبر: 178443 | منبع: |
پرینت
|
|
سه دسته مردم خود را افغان میخوانند:
۱.آناني که تبار پشتونی دارند؛ چون افغان نام اصلی قوميست که به زبان پشتو سخن میگویند، و از نظر تباری به یکي از فرزندان قیس، یا به نوهی او بیبی متو میرسند.
و اما وقتي همین افغان میبیند که منظور گوینده، تعیین «هویّت» و انتساب به یک کشور است، در آن تآمل میکند. چنانکه جان اچکزی از افغان خواندن خود امتناع نمود.
در حاليکه خوشحال خان که از حدود پشاور است، گفته:
د افغان په ننګ می وتړله توره
ننګیالی د زمانۍ خوشحال خټک یم.
۲. آناني که بار معنایی و سیاسی آن را نمیدانند؛ و یا احساسي در این باره ندارند. چنانکه در مکالمهی روزمره، کم نسیتند کساني که بدون تأمل خود را افغان میخوانند؛ در حالي که از نظر تباری و زبانی، هیچ نسبتي به افغان ندارند.
۳.آناني که از این مدرک سودي یا معاشي دریافت میکنند؛ و یا با بستن این تهمت بر خود، بطور بلااستحقاق به مقامي میرسند.
گردانندگان برنامههای بسیاری از رسانهها، و بسیاری از مآمورین عالی رتبهی دولتهای کرزی و اشرفغنی از این دستهاند.
آنچه را که با ضرس قاطع میتوان گفت این است که:
هیچ دلیل علمی و تاریخی، برای افغان خواندن تاجیکها، اوزبکها، هزارهها، و سایر اقوام غیر پشتون وجود ندارد.
داکتر مهدی
>>> دنیای شاعر و نویسنده ی مهاجرِ افغان چقدر کوچک شده است. وقتی استالف و بامیان را از او بگیرید، نه در Vienna طبعش شکوفا میشود و نه در Malmö دلش به چیزی چنگ میزند.
بعضی وطنداران با کلمه «افغان و افغانستان» احساس ناراحتی دارند—تعدادی هویت را در اتفاقات مقطعی تاریخی جستجو کرده، جغرافیه خیالی آباد کرده اند. جمعی دیگر یک روز با مذهب تعلق خاطر دارند و روز دیگر با قوم و قبیله و زادگاه تولد. در حالیکه همه پل های عقب را در زادگاه تولد ویران کرده اند؛ نه در اجتماع شیعه احساس امن دارند و نه در جوامع سنی مذهب.
بعضی افغانها در جستجوی هویت سرگردان شرق و غرب اند. در جامعه کوچک در شکل و شمایل خود در احساس «اقلیت بودن» در جدل با خود و دیگران اند.
انسان در مجموع و «روشنفکر» افغان بخصوص —نباید خودرا در حجره قوم و قبیله محصور کند. این تعلق خاطر چقدر بعضی ها را که حتی لقب «داکتر» را پیشروی نام خود از کدام جایی قرض کرده اند - کوچک ساخته است.
>>> من افغان نیستم
>>> این هزاره ها هستند که کلمه افغان را به قوم پشتون ارتباط میدهند.
پشتون ها خود را پشتون و یا پشتانه مینامند و هندو ها آنها را بنام پتان یاد میکنند.
کلمه افغان اصلاً یک کلمه انگلیسی است که در زمان موجودیت امپراطوری انگلیس در سرزمین هندوستان و موجودیت امپراطوری تزار روسیه در آسیای میانه،این منطقه را منحیث یک سرزمین بی طرف و غیر محارب،بین خود تشکیل کردند تا روبزوی هم قرار نگیرند و جنگ نکنند.
زیرا امپراطوری تزار روسیه و امپراطوری انگلیس با هم خویشاوندی داشتند.
نیکلای دوم تزار روسیه،نواسه دختری ملکه ویکتوریا،ملکه انگلستان بود.
ملکه ویکتوریا بخاطری که جلو جنگ ها بین قدرت های اروپایی را گرفته باشد ،با خاندان های شاهی کشور های اروپایی خویشاوندی داشت.
بنأ نام اصلی افغانستان که کلمه انگلیسی است:off guns towns .یعنی سرزمین غیر محارب و بدون سلاح و سرزمین آتش بس.
>>> من که ملیت من تاجک زبانم دری و امروز در این مملکتی که روزی آریانا بخدی و امروز بنام افغانستان است زندگی میکنم اما ملیت من تاجک است افغان نیستم اینکه در تذکره و پاسپورت من افغان نوشته است . اگر روزی نام افغانستان تغیر کند بهر نامی که باشد پس من همان تاجک و اهل همان مملکتی که نام میگذارند میباشم چون همه بدانند که در افغانستان ملیت های محتلفی زندگی میکنند و بس