| تاریخ انتشار: ۲۰:۲۱ ۱۴۰۴/۸/۲۸ | کد خبر: 178360 | منبع: |
پرینت
|
|
چهار سال از بازگشت طالبان به قدرت میگذرد؛ چهار سال پر از مهاجرت، فقر، سرکوب و خاموشی امید. در این مدت، دهها جریان سیاسی در بیرون از کشور شکل گرفتند، نشستهای متعدد برگزار شد، بیانیههای بیشمار صادر گردید، اما هیچ تغییری در ساختار قدرت در کابل بهوجود نیامد. تروریستان طالب همچنان در قدرت اند و میلیون انسان به ویژه زنان افغانستان را به نوعی اسارت و بردگی اعلام ناشده گرفته اند. پرسش بزرگ این است: چرا؟ دلایل و علل اساسی این عدم تغییر چه و کجا است؟
پیدا است ناکامی مخالفان طالبان فقط نتیجهٔ سرکوب و خشونت این گروه تروریستی قبیلهگرا و مستبد نیست. مشکل، عمیقتر از این هاست و ریشه در چند سطح دارد:
در درون اپوزیسیون، بحران رهبری، بیاعتمادی و پراکندگی وجود دارد. چهرههای سیاسی گذشته هنوز در رقابتهای کهنه و خودمحورانه گرفتارند. فاقد طرح و برنامه منجسم و در قامت ملی؛ بسیاری از مردم، بهویژه نسل جوان، دیگر به این رهبران باور ندارند. جنبش تازهای هم پدید نیامده که بتواند آرمان مشترک و گفتمان ملی جدیدی ایجاد کند.
در سطح منطقه، همسایگان افغانستان بر اساس منافع امنیتی و اقتصادی خود عمل میکنند، نه بر اساس آینده مردم افغانستان. پاکستان، ایران، چین و روسیه و حتی هندوستان هرکدام سیاست خاص خود را دارند، اما در یک چیز مشترکاند: هیچکدام خواهان تغییر سریع در ساختار قدرت کابل نیستند. تضاد منافع این کشورها، اپوزیسیون را بدون پشتوانهٔ سیاسی و لجستیکی رها کرده است.
در سطح جهانی نیز افغانستان دیگر در اولویت سیاست خارجی قدرتهای بزرگ نیست. ایالات متحده و اروپا درگیر بحرانهای اوکراین، خاورمیانه و رقابت با چیناند. برای آنان، «ثبات نسبی با طالبان» بهتر از بیثباتی ناشی از تغییر نظام تلقی میشود. از سوی دیگر، مخالفان طالبان هم نتوانستند تصویر روشن و قابل اعتمادی از آینده افغانستان ارایه دهند تا حمایت جهانی جلب کنند.
اما ریشهٔ اصلی در نبود چشمانداز ملی است. هیچ برنامهٔ جامع و گفتمان نوساز ملی وجود ندارد. مخالفان بهجای سازماندهی مردمی و طرحریزی برای آینده، در فضای گفتارهای پراکنده و رقابتهای شخصی باقی ماندهاند. مردم نیز در نبود رهبری قابل اعتماد، از سیاست فاصله گرفتهاند.
افغانستان امروز بیش از هر زمان دیگر به بازسازی سیاسی، اخلاقی و فکری نیاز دارد. تحول از درون مردم و از بازسازی اعتماد ملی آغاز میشود، نه از بیرون و نه از نشستهای بیثمر سیاسی. تا زمانی که یک بدیل ملی، مردمی و واقعگرایانه شکل نگیرد، هیچ بحران داخلی طالبان یا فشار خارجی به تنهایی تغییر نخواهد آورد.
معتقدم تحول، از ایمان شهروندان دوباره به انسان، به عدالت، و به آیندهای آزاد و برابر آغاز میشود. صد البته تحول اساسی در رهبری سیاسی افغانستان بر اساس اقتضاآت جدید.
عارف رحمانی
>>> فقر
بی اعتمادی مطلق به رشوه خواران وجنگ سالاران سابق
خستگی و فرسودگی بی نتیجه بودن جنگ های طولانی
بی پشتوانه بودن نیروهای مخالف طالبان