آیا ترامپیزم راه گرباچوفیزم را تعقیب می کند؟
در حال حاضر هیچ قدرتی نمی تواند نظم محکم جهانی امریکاییزم را از طریق نظامی، اقتصادی و یا فناوری شکست بدهد، مگر اینکه یک دیوانه روانی و خود ستا مثل ترامپ این خدمت را به جهان کند و این نظم غیر عادلانه را از درون ویران کند 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۵۶    ۱۴۰۴/۸/۱۸ کد خبر: 178304 منبع: پرینت

ترامپ باشعار های«امریکا را دوباره با عظمت می سازم» و یا «دوباره خواب‌های بزرگ ببینید»، به نظر می رسد نظم جهانی لیبرالیزم امریکا محور را که پس از فروپاشی شوروی در ۱۹۹۱ شکل گرفته بود ویران کند.
چنانچه جنگ تعرفه های ترامپ و کشمکش با اروپا و ناتو در ریاست جمهوری اول ترامپ کدام سودی به امریکا به ارمغان نیاورد. توافق او با تروریستان طالب و ستایش او از ملا عبدل و سر انجام فرار امریکا از افغانستان هیچ حیثیت به امریکا نگذاشت.

ترامپ در یک سخنرانی طولانی در کانگرس امریکا تقریبا ابعاد مختلف جهان بینی ترامپیزم را که در محور خود ستایی و رویا پردازی های فتح مریخ می چرخید در میان اوج استقبال هواخواهان و چاپلوسان بیان کرد.
سخنرانی ترامپ از سه بخش تشکیل شده بود:
یکم، سر زنش، اتهامات و توهین از بایدن و دموکراتان گرفته تا دیگران.
دوم، مبالغه ، لاف زنی، دروغ های شاخدار و نجومی و ستایش از دست آوردهایش در مدت کوتاه که به باور او حتی در تاریخ امریکا و جهان سابقه ندارد. اما اکثریت نمایندگان دموکرات با پلاکارت های که روی آن نوشته شده بود «دروغ» با خاموشی پاسخ می دادند.
یکی از ادعا های ترامپ این بود که «خدا من را از مرگ نجات داد تا بار دیگر امریکا را با عظمت بسازم».
سومین و آخرین بخش سخنرانی ترامپ رویاها و دست آورد های دوران حکومت او متمرکز بود. او رویای فتح مریخ و سیارات دیگر را در محور سیاست امریکا قرار داد و گفت: «عصر طلایی امریکا تازه آغاز یافته است.»

ترامپ در حالی از «عصر طلایی» امریکا صحبت می کند که قرار است بدست خودش «عصر طلایی و یکه تازی» امریکا که بعد از فروپاشی شوروی سابق بنا یافته بود، ویران کند.
بسیاری ها رویاهای ترامپ را با رویاهای گرباچوف مقایسه می کنند که باعث فروپاشی شوروی سابق شد. از این رو برخی ها ترامپ را که پل های عقبی خود را با اروپا و متحدین سنتی و طبیعی خود ویران می کند، با سیاست ویرانگری گرباچوف در اروپای شرقی بویژه تخریب دیوار برلین مقایسه می کنند و او را لقب «گرباچوف امریکایی» می دهند. هر چند میان گرباچوف و ترامپ از لحاظ اخلاقی و شخصیتی تفاوت زیاد است؛ گرباچوف یک ادم با منطق، بردبار و با اخلاق بود مثل ترامپ نه در فساد اخلاقی و غارت گری و تجارت و متهم به جرایم بزرگ در دستگاه های قضایی نداشت. اما از لحاظ رویا ها هر دو پشت و روی یک کارت بازی هستند.

ریچارد نکسن رییس جمهور سابق امریکا در سال‌های ۸۰ کتابی نوشت بنام «سال ۱۹۹۹، پیروزی بدون جنگ» در این کتاب او پیروزی لیبرالیزم امریکایی بر کمونیزم فقیر شوروی سابق را بدون جنگ پیش بینی کرده بود. شوروی سر انجام در ۱۹۹۱ فروپاشید و لیبرالیزم غربی پیروز و یکه تاز جهان شد.
نکسن در بخشی از کتابش نوشت: بشریت در سده بیست و یکم از میان دوسیستم متخاصم باید یکی را انتخاب کنند: یا برابری در فقر یعنی کمونیزم و یا نابرابری در ثروت یعنی سرمایداری»
او همچنان در بخشی دیگر کتابش از زبان ناپلیون بوناپارت نوشت: در انطرفی اسیا غولی خوابیده بگذار بخوابد و اگر بیدار شود جهان را خواهد خورد.» به باور ناپلیون این غول اسیا چین است. نکسن می گوید: بزرگ‌ترین چالش برای امریکا در سده بیست و یکم‌چین خواهد بود نه شوروی ‌و یا روسیه.

بسیاری دشمنان امریکا از جمله پوتین عاشق تندروی و خود ستایی و تلاش ترامپ برای تخریب نظم جهانی امریکایی است.
واقعیت این است که در حال حاضر هیچ قدرتی نمی تواند نظم محکم جهانی امریکاییزم را از طریق نظامی، اقتصادی و یا فناوری شکست بدهد، مگر اینکه یک دیوانه روانی و خود ستا مثل ترامپ این خدمت را به جهان کند و این نظم غیر عادلانه را از درون ویران کند.
باید دید که خوابهای ترامپیزم به حقیقت تبدیل می شود و یا به کابوس؟

هارون امیرزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ترامپیزم
گورباچیزم
نظرات بینندگان:

>>>   امریکا را با خواندن چندکتاب، مقاله ‌و خبر به مشکل می‌توان خوب شناخت. باید زندگی کرد، دانش آموخت، مالیه پرداخت، خانه را با قرضه 30ساله خرید، موتر را هر پنج سال بعدتعویض کرد، و با احساس شهروند آزاد—بدون فشار، به مصرف کننده ی فارغ البالی تبدیل شدکه در یک‌ زمان هم غلام است و هم بادار.
سرمایه داری امریکا هوشیار تر از هر سیستم اقتصادی و‌ اجتماعی جهان است که به سادگی مذهب و خرافه را به اجزای بازار اقتصاد آزاد تبدیل نموده است‌. تجلیل از کریسمس همانقدر پر منفعت است که جشن مراسم شب ارواح.
اما - اگر همین امریکا دروازه اش را باز کند- همه مردم عربستان به امریکا مهاجرت خواهندکرد.

>>>   کاپیتالیزم مال شخصی امریکا نیست،بلکه یک سیستم بین المللی اقتصادی است که همیش در حال حرکت است و سرمایه گزاری در جاهایی صورت میگیرد که مزد کار ارران باشد،مواد خام و انرژی ارزان باشد و نرخ مالیات و تعرفه ها ارزان باشد و در نتیجه تولید ارزان تمام شود و به تمام دنیا صادر شود.
یک وقت امریکا مستعمره انگلستان بود و انگلستان ابر قدرت دنیا.
امریکا بنام کمپنی هند غربی انگلستان یاد میشد،در پهلوی کمپنی هند شرقی که نیم قاره هند بود.
امریکا یک کشور زراعتی بود.
انگلستان از امریکا پنبه میخرید و در انگلستان در فابریکه های خویش به تکه و منسوجات و لباس تبدیل میکرد و در هندوستان میفروخت و از آنجا چای میخرید و به امریکا انتقال میداد و میفروخت.
امریکا به کمک فرانسه در مقابل انگلستان قیام کرد و کشتی های شامل محموله های چای انگلستان را غرق کرد و استقلال خود را بدست آورد.
اروپا در اثر سه جنگ ناپیلیون و جنگ اول جهانی و دوم جهانی ضعیف شد و امریکا و شوروی ابر قدرت شدند.
شوروی در سال ۱۹۹۰ از هم پاشید و امریکا ابر قدرت جهان شد.
در دهه نود میلادی در زمان بیل کلینتن روابط امریکا و اروپا و روسیه،بخاطر نزدیک شدن روابط اروپا و روسیه،خراب شد و در نتیجه رو بطرف چین و جنوب شرق آسیا کرد و صد ها ملیارد دلار پول صندوق بین المللی پول را گرفته و در آنجا سرمایه گزاری کردند و در نتیجه چین به فابریکه دنیا و غول اقتصادی جهان تبدیل شد.
حالا امریکا دوباره به یک کشور زراعتی تبدیل شده است و به چین غله حات و مواد خوراکه حیوانی صادر میکند و چین به امریکا،تولیدات فابریکاتی و صنعتی.
از همین خاطر امریکا صد ها ملییارددلار کسر تجارتی با چین دارد و از همین خاطر تعرفه های بلند گمرکی بالای واردات از چین وضع کرده است.
بنأ دوره ابرقدرتی امریکا در دنیا خلاص شده است و نوبت چین و هندو و جنوب شرق آسیا است.
زیرا قاره آسیا بزرگترین منابع انرژی،بزرگترین دخایر مواد خام و بزگترین تولیدات صنعتی و زراعتی و کمترین دستمزد کار و کمترین نرخ مالیه را و همچنان با نفوس پنج ملیارد نفری، بزرگترین بازار مصرف کنندگان را دارد و هم تولید ارزان تمام میشود و هم بازار فروش وجود دارد.
امریکا فعلاً بغیر از جنگ انداختن و سلاح فروختن و دلار بی پشتوانه چاپ کردن، دیگر کدام عایدی ندارد و کسر بودجه تریلیون دلاری دارد و عواید ناخالص ملی اش نیز دروغ است و به شکل مصنوعی بالا نشان میدهد.
بالا بردن تعرفه های امریکا سبب میشود که توان خرید مردم کم شود و در نتیجه صادرات چین به امریکا کم شود و در نتیجه ارزش بازار امریکا به چین کم شود و جاهای جایگزین پیدا کند و در نتیجه دلار امریکایی منحیث واحد پول جهانی،قدرت خود را از دست بدهد و در نتیجه افول ابر قدرتی امریکا بمیان بیاید.

>>>   آن قلعه حیوانات که در سال های هشتاد خوانده بودیم حالا به گون دیگر در گوشه دیگر این زمین سر بلند میکند.
حیوانات مصرفی که بازده مصرف شان وسیله مصرف دیگران است.
از آن بالا تا آن پایین.
تازه این عالیجناب تلاش دارد تا قلعه را از وجود آدم ها پاکسازی کند.

ایمیل:
لطفا فارسی تایپ کنید. نوشتن آدرس ایمیل الزامی نیست
میتوانید نام و محل سکونت را همراه نظرتان برای چاپ ارسال نمایید
از نشر نظرات نفاق افکنی و توهین آمیز معذوریم
مطالب خود را برای نشر به ایمیل afghanpaper@gmail.com ارسال فرمایید.
پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است