امپراتور باتلاق‌ها
این همان ترامپی است که زمانی ناتو را سازمانی منسوخ می‌دانست و جنگ اوکراین را «جنگ بایدن» می‌خواند. اکنون نه‌تنها از زبان بایدن تقلید می‌کند، بلکه دقیقاً همان سیاست‌هایی را دنبال می‌کند که قول داده بود نابودشان کند 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۴۷    ۱۴۰۴/۴/۲۲ کد خبر: 177608 منبع: پرینت

امپراتور باتلاق‌ها: فاشیسم مدرن ترامپ و مسیر سقوط آمریکا، اروپا و جهان؛
ترامپ، رییس‌جمهور ایالات متحده، با مجموعه‌ای از وعده‌های پرطمطراق و جاه‌طلبانه به قدرت رسید. او خود را ناجی مردم آمریکا معرفی می‌کرد و در سخنرانی‌هایش مکرراً ادعا می‌نمود که «کارهایی انجام خواهد داد که هیچ رییس‌جمهوری در تاریخ آمریکا نکرده است». این وعده‌ها طیفی گسترده داشتند: از بهبود اقتصاد بیمار آمریکا گرفته تا پایان دادن به جنگ‌های خارجی، خشکاندن باتلاق فساد واشنگتن و بیرون کشیدن چنگال‌های دولت پنهان. اما آنچه در عمل رخ داد، چیزی جز فرو رفتن هرچه بیشتر در همان باتلاق نبود. یا ترامپ مغلوب سیستم شد، یا در یک چرخش کامل، خود به یکی از موجودات اصلی همان باتلاق تبدیل گردید، تمساحی جنگ‌طلب در لباس «ناجی ملت».

شواهد بی‌شماری گواه آن است که ترامپ، نه‌تنها در تحقق ادعاهای پرزرق‌وبرق خود ناکام ماند، بلکه با رفتاری متناقض، بی‌ثبات و عوام‌فریبانه، سیاست خارجی ایالات متحده را به مرزهایی کشاند که از دل آن، نه صلح و دیپلماسی، بلکه تهدید، تجاوز و ماجراجویی نظامی زاده شد. یکی از بارزترین نمونه‌های این رویکرد، حمله مستقیم و حساب‌نشده‌ی ترامپ به ایران بود؛ اقدامی که در نگاه بسیاری از ناظران بین‌المللی، نه‌تنها شکست‌خورده، بلکه نوعی خودزنی استراتژیک برای ایالات متحده محسوب می‌شود. این تجاوز نظامی، امنیت منطقه را به‌طرز بی‌سابقه‌ای تضعیف کرد و درعین‌حال پیام روشنی برای قدرت‌های مستقل منطقه‌ای فرستاد: واشنگتن دیگر هیچ محدودیت اخلاقی یا قانونی برای تحمیل سلطه‌اش بر جهان نمی‌شناسد.

درست در میانه‌ی این هرج‌ومرج سیاسی و نظامی، صحنه‌ای مضحک و رقت‌بار شکل گرفت؛ جایی که نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم اشغال‌گر اسراییل، با وقاحتی تمام، ترامپ را شایسته‌ی دریافت جایزه صلح نوبل دانست! آن‌هم به‌خاطر «تلاش‌هایش برای صلح در ایران!» طنز تلخ ماجرا اینجاست که یک جنایتکار جنگیِ تحت تعقیب از سوی دادگاه کیفری بین‌المللی، که خود متهم به نسل‌کشی، جنایات ضد بشری و استفاده بی‌رویه از زور علیه غیرنظامیان فلسطینیست، به‌طرزی شرم‌آور، فاشیست دیگری را برای دریافت جایزه‌ی صلح نامزد می‌کند.
راستی! چه ایتلاف عجیبی: یک متهم به نسل‌کشی، برای یک ماجراجوی هسته‌ای، جایزه‌ی صلح تجویز می‌کند!
این دقیقاً شبیه آن است که یک آتش‌افروز حرفه‌ای، برای هم‌دستش در سوزاندن جنگل، مدال حفاظت از محیط زیست صادر کند!
هه‌هه‌هه… بلی، جهان وارونه شده است.

اما این نمایش عوام‌فریبانه به همین‌جا ختم نشد. ترامپ که بارها ادعا کرده بود جنگ اوکراین هیچ ربطی به او ندارد و قول داده بود در «۲۴ ساعت نخست» بازگشت به کاخ سفید آن را خاتمه دهد، ناگهان موضع خود را تغییر داد و اعلام کرد که «پوتین مزخرفات زیادی را به سمت ما پرت کرده» و ارسال سلاح به رژیم نئونازی کی‌یف را از سر خواهد گرفت. او پیش‌تر وعده داده بود که ارسال تسلیحات را متوقف می‌کند چون آمریکا نیز به همان سلاح‌ها نیاز دارد، اما در کمتر از یک هفته، پس از یک تماس تلفنی ناموفق و «ناامیدکننده» با ولادیمیر پوتین، عقب نشست و گفت که «غافلگیر شده» است. ترامپ حالا درست مثل مقامات دولت بایدن سخن می‌گوید: «ما باید تسلیحات بیشتری برایشان بفرستیم، چون دارند به‌شدت ضربه می‌خورند. آن‌ها باید بتوانند از خودشان دفاع کنند.»

این همان ترامپی است که زمانی ناتو را سازمانی منسوخ می‌دانست و جنگ اوکراین را «جنگ بایدن» می‌خواند. اکنون نه‌تنها از زبان بایدن تقلید می‌کند، بلکه دقیقاً همان سیاست‌هایی را دنبال می‌کند که قول داده بود نابودشان کند. او حتی تحویل تسلیحات به اوکراین را «دفاعی» توصیف می‌کند، درست همان دروغی که پیشینیانش هم به کار می‌بردند. رژیم کی‌یف هم در واکنش، با زبان قدردانی اما لحنی هشدارآمیز گفته که «هیچ اطلاع رسمی‌ای از تغییر سیاست دریافت نکرده‌اند» و خواهان «تداوم و ثبات در ارسال سامانه‌های دفاعی» شده‌اند، به‌ویژه سامانه‌های پاتریوت آمریکایی که ترامپ با وقاحت از آن‌ها به‌عنوان «صددرصد موفق» یاد می‌کند.

هم‌زمان، دولت ترامپ با گستاخی شعار اصلی‌اش یعنی «اول آمریکا» را نیز به سخره گرفته است. او که با همین شعار به قدرت رسید و وعده داده بود به جنگ‌های بی‌پایان آمریکا پایان دهد، حالا با ادعای دفاع از منافع آمریکا، منابع و تسلیحات کشور را صرف جنگی بی‌پایان و بی‌هدف می‌کند. وزارت دفاع آمریکا نیز، در بیانیه‌ای متناقض، اعلام کرده که چارچوب ارزیابی تسلیحات به کشورهای خارجی «همچنان پابرجاست» و بخشی از سیاست‌های دفاعی «اول آمریکا»ست، این در حالیست که سخنگوی کاخ سفید تنها یک هفته پیش اعلام کرده بود تصمیم توقف ارسال سلاح، بر اساس «بازنگری اولویت‌های داخلی» اتخاذ شده است. تناقضات و سردرگمی‌های چنین سیاستی تنها یک معنا دارد: آمریکا دچار بحران مزمن در تصمیم‌گیری و فروپاشی اعتماد در بالاترین سطوح حکمرانی است.

این چرخش و بی‌ثباتی برای هواداران سرسخت ترامپ هم حیرت‌آور بوده است؛ به‌ویژه آنان‌که هنوز خیال می‌کردند ترامپ با دولت پنهان مبارزه خواهد کرد. اما بار دیگر، آن‌چه از پشت پرده بیرون آمد، چیزی نبود جز تاریکی مطلق و فریب بیشتر. مثالی بارز از این فریب، قضیه‌ی «پرونده‌های اپستین» است. پام باندی، دادستان کل دولت ترامپ، در حالی که پیش‌تر وعده داده بود این پرونده‌ها را افشا کند، ناگهان وجود آن‌ها را منکر شد. به‌عبارت دیگر، «نابودکننده‌ی باتلاق» خود به نگهبان اصلی اسرار فاسد تبدیل شده است.

اما شاید خطرناک‌ترین و هولناک‌ترین جلوه‌ی فاشیسم ترامپی را باید در افشاگری اخیر درباره تهدید او به بمباران مسکو و پکن جست‌وجو کرد. تهدیدی که نخستین بار در یک جلسه خصوصی جمع‌آوری کمک‌های انتخاباتی در سال ۲۰۲۴ توسط خود ترامپ مطرح شد، جایی که با لحنی پر از تکبر و بی‌پروایی، مدعی شد به پوتین هشدار داده: «اگر به اوکراین حمله کنی، مسکو را بمباران خواهم کرد» و خطاب به پکن نیز گفته: «اگر به تایوان حمله کنید، نابودتان می‌کنم». این سخنان به‌سرعت در رسانه‌ها و محافل دیپلماتیک بازتاب یافت و تحلیل‌گران آن را نشانه‌ای از رویکرد فاشیستی، غیرعقلانی و خطرناک ترامپ ارزیابی کردند؛ رویکردی که حتی در شرایط غیررسمی نیز، بازی با آتش هسته‌ای را بخشی از نمایش قدرت می‌داند. با این حال، سخنگوی کرملین، دمیتری پسکوف، اعلام کرد که در آن زمان اساساً هیچ مکالمه‌ای بین پوتین و ترامپ صورت نگرفته بود، چرا که او هنوز رییس‌جمهور نشده بود و روسیه نمی‌داند که اصلاً این ادعا جعلی است یا واقعی. صرف‌نظر از صحت یا جعلی‌بودن چنین تهدیداتی، همین که ترامپ چنین سناریوهایی را بر زبان می‌آورد، یا به‌نفع خود جعل می‌کند، به‌روشنی گواهی است بر میل عمیق او به ماجراجویی ویرانگر، تهدید جهانی و بهره‌برداری فاشیستی از روان‌جنگ اتمی. چنین اظهاراتی در دنیای پرتنش کنونی، نه‌تنها شوخی نیست، بلکه می‌تواند آتشی باشد بر خرمن بحران‌هایی که بشریت بر لبه‌ی آن ایستاده است.

در جهانی که با کوچک‌ترین بی‌ثباتی ژیوپلیتیکی ممکن است از آستانه‌ی نابودی عبور کند، این‌گونه تهدیدات دیگر فقط «لفاظی سیاسی» نیستند، بلکه جرقه‌ای برای یک آخرالزمان هسته‌ای‌ اند. ده‌ها کارشناس نظامی، از جمله استراتژیست‌های پنتاگون و ارتش روسیه، هشدار داده‌اند که اگر جنگ (فاجعه) هسته‌ای میان قدرت‌های بزرگ شعله‌ور شود، تنها در سی دقیقه‌ی نخست، ۹۹ درصد از جمعیت اروپا و ایالات متحده نابود خواهند شد. این جنگ نه صرفاً یک رویداد نظامی، که انفجار تمدنی بی‌سابقه‌ای خواهد بود که با خود همه‌چیز را خواهد سوزاند.

بمب‌های هیدروژنی، سلاح‌های مافوق صوت و کلاهک‌های مجهز به سیستم‌های کروز، دیگر چیزی برای باقی‌ماندن از شهرها، زیرساخت‌ها یا حیات انسانی نخواهند گذاشت. رادیواکتیویته نه‌تنها انسان، که خاک، آب، گیاه و حتی حافظه‌ی زیستی زمین را خواهد بلعید. «سونامی‌های رادیواکتیو»، برخی دانشمندان برای توصیف بازماندگان سوخته و جهش‌یافته‌ی یک جنگ هسته‌ای، اصطلاحی به‌کار برده‌اند که بیشتر به کابوس می‌ماند تا واژه‌ای علمی؛ آنان را نه انسان می‌توان نامید و نه حیوان، بلکه تنها بقایای نیمه‌زنده‌ی تمدنی‌اند که روزی جهان را ساخت و سپس خود، آن را به خاکستر بدل کرد.

یکی از برجسته‌ترین اساتید فیزیک نظری در پژوهشی مفصل، مدل زمستان هسته‌ای را شبیه‌سازی کرده و هشدار داده است که اگر جنگ تمام‌عیار میان آمریکا، روسیه، چین یا حتی کره شمالی دربگیرد، لایه‌های ضخیمی از دود و غبار ناشی از انفجارها برای دهه‌ها در جو باقی می‌مانند و با مسدود کردن نور خورشید، فاجعه‌ای اقلیمی و زیستی خلق خواهند کرد. بر اساس این مدل، میلیاردها انسان به‌دلیل سرمای ناگهانی، گرسنگی، بیماری و اختلال در زنجیره‌ی حیات، ظرف چند سال از بین خواهند رفت. تخمین‌ها حاکی از آن است که ۹۹ درصد ساکنان ایالات متحده، اروپا، روسیه و چین در چنین فاجعه‌ای نابود خواهند شد.

و این در حالیست که روسیه به‌تنهایی قادر است تنها در سی دقیقه، آمریکا و اروپا را به کلی نابود سازد، بدون اینکه حتی نیاز به ورود چین یا کره شمالی به معادله باشد. و اگر این قدرت‌ها نیز وارد صحنه شوند، دیگر چیزی جز فروپاشی مطلق سیاره زمین باقی نخواهد ماند.
در چنین شرایطی، رهبرانی مانند ترامپ، که از موضع فاشیستی، امپریالیستی و جنون‌آمیز سخن از «بمباران پکن و مسکو» به میان می‌آورند، تنها یک معنا دارند: مرگِ آینده. و این نه یک هشدار صرف، بلکه حقیقت علمی، نظامی و اخلاقی است.
فاشیسم ترامپی، اگر مهار نشود، جهان را به لبه‌ی پرتگاهی می‌برد که در آن دیگر مرزی میان چپ و راست، آمریکا و روسیه، دموکراسی و دیکتاتوری وجود نخواهد داشت. فقط خاکستر باقی می‌ماند.

آنچه امروز با ترامپ می‌بینیم، چیزی فراتر از فریب سیاسی است؛ او چهره‌ی فاشیسم مدرن در قامت یک دلقک رسانه‌ای است، فاشیستی که در پس ظاهر عوام‌پسندش، اراده‌ای ویرانگر برای تسلط، تخریب و آشوب نهفته است. او نه‌تنها تهدیدی برای آمریکا و قانون اساسی آن است، بلکه تهدیدی عینی برای آینده اروپا و کل نظم جهانی به‌شمار می‌رود. در سایه عمر سیاسی ترامپ، شاهد تسریع در فروپاشی ساختارهای دموکراتیک در غرب، تخریب روابط بین‌المللی و تسلط دوباره نظامی‌گری هستیم. ترامپ، نه ناجی بلکه پیام‌آور یک فاجعه جهانی است.

سقوط اخلاقی و سیاسی ترامپ، سقوط یک فرد نیست؛ بلکه آغاز سقوط یک تمدن است. اگر فاشیسم ترامپی با نام «نجات آمریکا» ادامه یابد، آنچه واقعاً نجات می‌یابد تنها الیگارشی نظامی-اقتصادی آمریکا خواهد بود، و آن‌چه نابود خواهد شد، نه‌تنها اعتماد جهانی به واشنگتن، بلکه امنیت جهانی و صلح بشری است. آینده‌ با ترامپ، آینده‌ای تاریک، جنگ‌زده و پر از دروغ خواهد بود؛ آینده‌ای که در آن، نه دموکراسی، بلکه فاشیسم لبخند می‌زند.

محمد اقبال نوری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ترامپ اوکراین
روسیه جنگ
نظرات بینندگان:

>>>   جنگ ستارگان در راه است.
خوش به حال ما که هیچ ستاره یی نداریم.

ایمیل:
لطفا فارسی تایپ کنید. نوشتن آدرس ایمیل الزامی نیست
میتوانید نام و محل سکونت را همراه نظرتان برای چاپ ارسال نمایید
از نشر نظرات نفاق افکنی و توهین آمیز معذوریم
مطالب خود را برای نشر به ایمیل afghanpaper@gmail.com ارسال فرمایید.
پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است