آمریکا میتواند از طریق طالبان، دهها گروه تروریستی را بلای جان کشورهای همسایه افغانستان کند. ایران و روسیه، میتوانند اولین اهداف آمریکا باشند | ||||
تاریخ انتشار: ۲۱:۰۸ ۱۴۰۴/۴/۱۴ | کد خبر: 177554 | منبع: |
پرینت
![]() |
آمریکا یک نبرد جدی و محکم با ایران را از طریق اسراییل پشت سر گذاشته و احتمالا اکنون در حال بررسی اقدامات بعدی خود در منطقه است.
قبلا در یک یادداشت گفته بودم که آمریکا پس از روشن شدن وضعیت جنگ در غرب آسیا و اوکراین، انتخاب خواهد کرد که از طالبان در بازی های منطقه ای چگونه استفاده کند.
طالبان یک شمشیر دو لبه برای آمریکا است که توان انعطاف و تغییر نقش را در سناریوهای گوناگون دارد و به نظر میرسد که آمریکا در شرایط فعلی تصمیم گرفته تا از طالبان به عنوان ابزار فشار چند منظوره بر رقبا استفاده کند.
آمریکا میتواند از طریق طالبان، دهها گروه تروریستی جدایی طلب را که اکنون جنگجویان کارکشته ای از سوریه هم به آنها ملحق شده، بلای جان کشورهای همسایه افغانستان کند.
ایران و روسیه، احتمالا میتوانند اولین اهداف آمریکا باشند.
جنگ دوازده روزه آمریکا و اسراییل نتوانست ایران را زمینگیر کند و شورش عمومی هم در ایران اتفاق نیفتاد، روسها هم همچنان بر طبل ادامه جنگ در اوکراین میکوبند، اکنون شاید از نظر تصمیم گیران آمریکایی، تجهیز گروهکهای مسلح تروریست و فعال کردن آنها برای ایجاد ناامنی، یک گزینه مطلوب باشد.
ایران و روسیه یکی پس از دیگری به عنوان اولین اهداف آمریکا، به خوبی آگاه هستند که جغرافیای افغانستان، مستعد طراحی و اجرای این نقشه است.
به ویژه اینکه اکنون میدانیم آمریکا در شورابک و بگرام حضور دارد و در نتیجه، طالبان نمیتواند خارج از سناریوهای آمریکایی عمل کند.
به احتمال زیاد، هم روس ها و هم ایرانی ها به این اندیشیده اند که شاید با دادن یک امتیاز خیلی خاص و ویژه به طالبان، بتوانند طالبان را ترغیب کنند که در پشتیبانی گروهک های مسلح منطقه اختلال ایجاد کند. به ویژه روسها به دلیل اینکه آتش جنگ در اوکراین را همچنان مشتعل میبینند، از درگیر شدن در آسیای میانه سخت بیمناکند.
روسیه، با رسمیت دادن به اداره طالبان، عملا از ترس تروریسم به دامن تروریسم پناه برده است.
در حقیقت روسها، آغاز کننده روند رسمیت دادن به باجگیری تروریستها برای در امان ماندن از شر خود آنها شدند.
روسها دست به قمار بزرگی زده اند، قماری که ممکن است هم حیثیت آنها و هم امنیت آنها را با هم از بین ببرد.
تجربه چهار سال باج دهی ایران به طالبان نشان داد که روش دیپلماسی خفت، چندان موثر نیست و این گروه حتی در حد دادن حقابه رسمی ایران هم با همسایه غربی اش همکاری نکرده است.
روسیه با رسمیت دادن به اداره ای که تروریست است و مشروعیت داخلی هم ندارد، آبروی خود را به حراج گذاشت و اگر نتواند مانع نفوذ تروریستها به آسیای میانه شود، امنیت خود را هم به فنا خواهد داد.
امیدواری روسیه این است که طالبان در بدل لقمه چرب و بزرگی همچون رسمیت دادن به حاکمیت شان، از نفوذ تروریست های مسلح به تاجیکستان و ترکمنستان و احیانا ازبکستان جلوگیری کند.
اما روسیه به این نیندیشیده که بر فرض محال اگر طالبان هم وارد همکاری صادقانه با روسیه شوند، گروههای مسلح متعددی در درون طالبان هستند که شبکه های ارتباطی مستقل و مستقیمی با آمریکا دارند.
این گروهها که رهبران طالبان میتوانند آنها را عناصر خودسر و غیر مسوول عنوان بدهند، قادرند به راحتی برای همسایگان خلق دردسر کنند.
به گمان من، روند رسمیت بخشیدن به اداره طالبان توسط آمریکا تقریبا منتفی است. تروریست ماندن طالبان، بیش از رسمیت یافتن آنها برای آمریکا مفید است.
ممکن است ایران و چین هم با همان توجیه روسیه، به سمت رسمیت دادن به اداره طالبان حرکت کنند، و این اتفاق، به آمریکا فرصت میدهد تا از دو مسیر به این کشورها ضربه بزند.
تجهیز شبکه های مختلف همکار با طالبان برای ضربه زدن به کشورهای رقیب (در حالیکه آمریکا رسماً آنها را تروریست میداند)، و تحت فشار قرار دادن کشورهای همسایه افغانستان به بهانه حمایت آنها از تروریزم، دو مسیر مورد علاقه آمریکا است.
سید احمد موسوی مبلغ
>>> علی موسوی
شما میگویید قمار ولی من این حرکت روسیه را میگویم بازی شطرنج و کاری به دیپلماسی ندارم که خفت هست یا که نیست قمار را در اصل ترامپ کرد در پیش انداختن اسراییل در جنگ با ایران در حین مداگره ایران را مورد تهاجم قرار داد ترامپ با مهره شطرنج پیش نرفت و به یکباره سر بردن جنگ با ایران همه داشته ها و نداشته های دولت امریکا را سر کمپل قمار انداخت و بیشک نشان داد که او یک سیاستمدار نیست بلکه یک سرمایه دار هست که خود را با پشتوانه مالی کلان وارد سیاست کرده است ترامپ اگر در رویارویی با ایران با حرکت شطرنجی پیش میرفت حالا این جور خود و جوجه اردک زشت دست پرورده خود اسراییل این طور به فرطه رسوایی نمیانداخت او فکر کرد که جنگ با یک کشور بزرگ مثل ایران که تجربه یک جنگ 8 ساله تحمیلی بر علیه خود را در خاطره داشت هیچگاه وارد این کارزار رسوایی خود و اسراییل نمیشد بر خلاف ترامپ پوتین یک ادم اب دیده در سیاست هست او قمار را بلد نیست بلکه یک شطرنج باز خوبی است اگر او در شرایط بغرنج منطقه بخواهد در مقابل طالبان گارد حفاظتی بگیرد و دست به ماشه خود را نگه دارد هم در توان دفاعی خود تحلیل ایجاد میکند و هم از نظر فکری خود را در حالت نگرانی نگه می دارد پوتین با رسمیت شناختن طالبان به یک باره حریفان را وادار به حرکت بعدی میکند که هر حرکتی که باشد باز هم توسط روسیه رصد میشود طالبان هم طالبان سه دهه قبل نیست این ها هم خود را در حال بروز کردن میبینند و مجبور هستند که خود را در جاده دیپلماسی حرکت بدهند هر چند هنوز هم تند رویی های خود را دارند.
پوتین در به رسمیت شناختن طالبان قمار نکرد بلکه مثل یک شطرنج باز عمل کرد او با نزدیک کردن مهره طالب به خود ده ها مهره نامطلوب را که در همان جغرافیای روسیه هستند را که درنا ارام کردن اسیای میانه نقش موثر خواهند داشت را به یک باره مات خواهد کرد و الان هم انها مات شده اند و طالبان هم در این چند سال هر چند از طرف کشورهای پیرامون خود با تردید نگریسته میشدند ولی در باطن رفتار های دیپلماتیک داشتند و عملا انها به عنوان حاکمان جدید قبول داشتند حرکت شطرنجی روسیه اغاز شده ببینیم ایا در این حرکت کیش و ماتی هست یا نه ...
>>> Ali Rezaie
بازی سیاسی ست و روسها تلاش میکنند تا طالبان را جذب و ابتدا تهدیدات آنها را کاسته و اگر بتوانند در مراحل بعدی علیه منافع آمریکا از آنها بهره برداری میکنند کاری که ایرانی ها نیز آن را دنبال میکنند
در این میان طالبان شانس امتیازی گیری از دو طرف را در اختیار دارند و تا کنون نیز خوب از آن بهره برده اند
>>> سید علی ﻣﺼﺒﺎﺡ
طالبان شاید تغییرات بهتری در رویکرد خود در ازای به رسمیت شناخته شدن از سوی دولتها را تعهد کرده باشند چون چهار سال حکومتداری یک تجربه و یک دستآورد است.
>>> کاظم همایون
تالبان، شناسایی روسیه و پایان بازی خاکستری
روسیه تالبان را بهرسمیت شناخت؛ حرکتی که بسیاری آن را اشتباه استراتژیک میدانند، اما واقعیت این است که این اقدام بیشتر از آنکه یک اشتباه باشد، یک شفافسازی ژئوپولیتیک بود. تا کنون، هم قدرتهای منطقه و هم غرب، بازی دوگانهای را با تالبان پیش میبردند؛ تعامل بینام، مذاکره بدون مشروعیت و کمکهای پنهانی. این وضعیت خاکستری، بیشترین ضربه را به مردم کشور ما زد، چون هم جبههات مقاومت را تضعیف کرد و هم تالبان را جسورتر ساخت.
اکنون که روسیه رسماً موضع خود را اعلام کرده، صفها واضحتر شدهاند.تالبها با چنین حمایتی نشان دادند که به اردوگاه شرقی (روسیه، چین، ایران) نزدیکتر هستند، نه بهاصطلاح به ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشری. همین وضوح، میتواند غرب را به تجدید نظر در رویکرد منفعلانهاش وا دارد و جبهههای مخالف را تقویت کند.
بیایید واقعبین باشیم: کشورهای منطقه با تالبان نه به خاطر اعتماد، بلکه برای جلوگیری از جنگ در مرزها، حفظ منافع امنیتی و کاهش هزینهها وارد تعامل شدهاند. اما این به معنای مشروعیت نیست. مردمما این گروه را نپذیرفتهاند و هنوز هم هیچ سازوکار مشروعی پشت قدرت تالبان نیست.
اقدام روسیه شاید قمار باشد، اما ما را از تاریکی بیرون کرد. اکنون زمان تصمیمگیری برای ما و برای جهان فرارسیده: یا در کنار مردمی باشیم که برای عدالتاجتماعی، آزادی و آیندهای بهتر تلاش میکنند، یا تاریخ از ما بهعنوان تماشاگران خاموشِ یک فاجعه یاد خواهد کرد.
>>> یک نکته که فهم اش هم دشوار است و هم ساده تعریف وجودی طالبان است.
طالبان از دامن بی نظیر بوتو زاده شدند تا بستر ترویج افراطیت و خشونت در منطقه باشند.
طالب ساخته نشده که حکومت کند بلکه ساخته شده تا حکومت های منطقه را در زمان لازم متزلزل و ناپایدار کنند.
هدف اصلی روس و چین و ایران است.
روس و چین و ایران به خوبی میدانند که هدف به قدرت رساندن طالبان در کابل چه است و چگونه پیاده میشود ، اما ساده انگاری این سه کشور در این است که رفاقت با گژدم را میخواهند تجربه کنند و در نهایت گذیده خواهند شد.