فدرالیسم؛ گذار از گسست ملی به ملت‌سازی پایدار!
فدرالیسم، در افغانستانِ چندپاره‌ی امروز، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت تاریخی‌ است 
تاریخ انتشار:   ۲۰:۰۱    ۱۴۰۴/۲/۲ کد خبر: 177138 منبع: پرینت

افغانستان کشوری‌ است که در طول‌تاریخ معاصر خود، شکل‌های مختلفی از حکومت‌داری را تجربه کرده است: از سلطنت‌های مطلقه و مشروطه گرفته، تا جمهوریت‌های متمرکز، نظام صدارتی، و حتی ساختارهای چندپاره و ناقص پس از سقوط دولت‌ها. اما هیچ‌یک از این نظام‌ها نتوانستند پاسخی به نیاز اصلی و اساسی جامعه افغانستان بدهند: ملت‌سازی. هنوز افغانستان بیشتر یک جغرافیا است تا یک ملت؛ کشوری با مرزهای مشخص اما فاقد حس مشترک تعلق میان مردمش.

دلیل اساسی ناکامی این نظام‌ها، نه تنها در ساختارهای قانونی، بلکه در نبود شراکت واقعی همه اقوام، اقشار و مناطق در قدرت سیاسی نهفته است. وقتی یک هزاره، تاجیک، اوزبیک، پشتون بلوچ یا نورستانی نتوانند خود را در ساختار تصمیم‌گیری و مدیریت کشور ببیند، دیگر دلیلی برای باور به یک آینده مشترک نمی‌ماند. در چنین شرایطی، تمرکز قدرت در مرکز نه تنها ناکارآمد است، بلکه خطرناک‌ترین عامل فروپاشی اجتماعی و سیاسی است.

در این بستر تاریخی و اجتماعی، فدرالیسم به‌مثابه یک نسخه‌ی نجات و یک ضرورت تاریخی مطرح می‌شود. برخلاف تبلیغات سیاسیِ محافظان انحصار، فدرالیسم نه عامل تجزیه بلکه ابزار وحدت هوشمندانه است. نظامی که مشارکت محلی را بالا می‌برد، عدالت جغرافیایی را تأمین می‌کند و باعث می‌شود هر شهروند در آیینه‌ی دولت، چهره‌ی خود را ببیند. اینجاست که ملت‌سازی آغاز می‌شود.

مخالفان فدرالیسم معمولاً با توجیهات مبهم، آن را مساوی با تجزیه می‌دانند. اما این نگاه یا ناشی از ناآگاهی‌ست یا حفظ منافع قدرت. تجربه‌ی کشورهای ناهمگون دیگر نشان داده که فدرالیسم دقیقاً برای جلوگیری از تجزیه و انفجار اجتماعی طراحی شده است. به‌طور مثال، کشور هند با ده‌ها زبان، مذهب و فرهنگ مختلف، با وجود همه چالش‌ها، با ساختار فدرالی توانسته هم اتحاد خود را حفظ کند، هم رشد اقتصادی بی‌سابقه‌ای را تجربه نماید. در سوی دیگر، سویس، با وجود داشتن تنها ۴ میلیون جمعیت، با ۴ زبان رسمی و اقوام مختلف، با کانتون‌های خودمختار، یکی از با ثبات‌ترین، دموکراتیک‌ترین و پیشرفته‌ترین کشورها در دنیاست.

اتیوپی نیز، با وجود جنگ‌های داخلی و قوم‌گرایی حاد، به‌واسطه‌ی ساختار فدرالی توانست برای مدتی طولانی تجزیه‌طلبی را مهار کند، و اقوام مختلف را در یک ساختار قابل‌قبول کنار هم نگاه دارد. پاکستان با وجود بی‌ثباتی‌های سیاسی مکرر، توانسته از فروپاشی کامل خودداری کند، چون ایالت‌هایش حداقلی از صلاحیت محلی را دارند و مرکز، ولو با ضعف، نقش هماهنگ‌کننده را بازی می‌کند.

در پاسخ به این پرسش که چه نوع فدرالیسم برای افغانستان مفید و کارگر است؟ باید تأکید کرد که طرح ایالات فدرال بر اساس مرزهای قومی، برخلاف عدالت و امنیت اجتماعی است. هیچ استانی در افغانستان خالص قومی نیست و ترسیم خطوط قومی می‌تواند باعث کوچ‌های اجباری، تشنج‌های تازه، و زخم‌های سیاسی جدید شود. ایالت‌ها باید بر اساس اشتراکات جغرافیایی، فرهنگی، تمدنی و اقتصادی ترسیم شوند. این مدل، هم قابلیت عملی دارد و هم خطر تفرقه را کاهش می‌دهد، چون در آن هیچ قومی بر قومی دیگر سلطه نخواهد داشت و همه اقوام به‌طور طبیعی در چندین ایالت شریک خواهند بود.

در این ساختار، تقسیم صلاحیت‌ها نیز باید روشن و مبتنی بر عدالت باشد. دولت فدرال صلاحیت سیاست خارجی، دفاع ملی، پول رایج، امور گمرکات، و دادگاه عالی را به‌دست دارد. ایالت‌ها اما مسئول اداره محلی، تعلیم و تربیه، رسانه، امنیت داخلی، توسعه، و برنامه‌ریزی‌های فرهنگی و اقتصادی خویش خواهند بود. همچنین، محاکم محلی در چارچوب قانون اساسی فدرال، اختیار رسیدگی به دعاوی محلی را خواهند داشت، اما سیستم قضایی ملی همچنان مرجع تجدید نظر و عدالت نهایی خواهد بود.

نکته مهم دیگر این است که فدرالیسم در کنار تثبیت عدالت، می‌تواند ابزار رشد تحصیلی و علمی نیز باشد. در نظام‌های متمرکز، تنها یک یا دو شهر مرکز توجه علمی، بودجه و خدمات تحصیلی قرار می‌گیرند. اما در نظام‌های فدرال، به‌جای یک مرکز، چندین مرکز شکل می‌گیرد. در نتیجه، هر ایالت تلاش می‌کند تا دانشگاه‌های معتبرتر، سیستم‌های بهتر تعلیم و تربیه، و نوآوری‌های علمی بیشتری ارائه کند. این رقابت سالم باعث می‌شود که هم کیفیت درسی بالا برود، و هم فرصت‌های آموزشی در سراسر کشور عادلانه‌تر توزیع شود.

در کنار آن، فدرالیسم حتی می‌تواند در حل منازعات مرزی، به‌ویژه با پاکستان، نقش مثبت ایفا کند. تجربه نشان داده که جوامعی که در سطح محلی قدرت دارند، بیشتر به حفظ منافع منطقه‌ای خود پایبندند و ظرفیت مذاکره و مدیریت مرزها را دارا هستند. در ساختار فدرالی، ایالت‌های مرزی با مشارکت در تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری، می‌توانند به‌جای قربانی شدن در بازی‌های سیاسی مرکز، به بازیگران فعال در تأمین امنیت و توسعه مرزها تبدیل شوند. در نتیجه، روابط با همسایگان، به‌ویژه پاکستان، نیز می‌تواند بر پایه‌ی منافع متقابل محلی و گفت‌وگوی مستقیم با ایالت‌های همجوار تنظیم شود، نه صرفاً از بالا به پایین.

فدرالیسم، در افغانستانِ چندپاره‌ی امروز، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت تاریخی‌ است. ضرورتی برای بازسازی اعتماد، تأمین عدالت، آغاز ملت‌سازی، و شکستن حلقه‌ی انحصار سیاسی. این ساختار، تنها پل ممکن برای عبور از وضعیت فروپاشیده کنونی به سوی یک افغانستان پایدار، برابر، و دموکراتیک است.

کاظم همایون


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
فدرالیسم
ضرورت تاریخی‌
نظرات بینندگان:

>>>   در افغانستان نظام فدرالی جواب نمی دهد چنانکه جمهوریت و دموکراسی جواب نداد در این کشور فعلا نظام استبدادی مناسب است.

>>>   من بیاد دارم که در اوایل دهه ۸۰ میلادی و یا دهه ۶۰ شمسی یکی از دوستان برایم نشریه مخفی یی (پت از دولت) را که فکر میکنم مربوط به "کجا" بود برایم داد تا مطالعه کنم و طالب نظرم شد. این نشریه بیانگر ضرورت سیستم فدرالی در کشور بود، من چند بار آنرا مرور کردم و بعد از تجزیه و تحلیل این نتیجه را گرفتم که فدرالیزم یک ضرورت مبرم کشور در شرایط فعلی است. در همین سال ها ملیت پرستی حتی در بدنه یی حزب دموکراتیک خلق رسوخ کرد که منجر به انشعابات دیگر درین حزب شد که خودرا مدافٰعین زحمتکشان میخواندند!!!!! و زحمتکشان ترکیب چند ملیتی (تاجیک، هزاره، پشتون، ازبک، ترکمنی، نورستانی، بلوچی، پشه یی و .....) بودند که بجای مبارزه بخاطر حقوق طبقاتی شان باید به جبهه قوم جنگی رهبران دموکراتیک .... بر علیه طبقه خودشان می پیوستند. اختلافات قومی اشرار و افغان ملتی ها را خو بجایی خودش بمان که کل مملکت را به آتش کشاندند. از همان زمان به یکی از طرفداران فدرالیزم تبدیل شدم که تا هنوز آنرا یگانه را حل مشکلات و بر قراری عدالت اجتماعی میدانم بدون آنکه در جبهه مقابل ملیت هایی دیگر قرار بگیریم.
من چندی پیش در یکی از نظریاتم نوشته بودم که آینده یی این مملکت در نهایت ایجاد یک کشور با سیستم فدرالی ست و یا تجزیه یی دردناک همانند یوگسلاوی !!!!! تیت و پرخچه!!!!
آتش خاوری

>>>   این نظام ضروری هست برایی اجرایی فدرال باید تلاش زیادی کرد کسانی که تلاش دارند این برنامه رابعدجلوبدن چون ازچرخ قدرت می افتند ماازفدرالی خاهان میخاایم دفع ازدفعها
یی دیگرجدی تراحمل کند
هراتی

>>>   این افکار پوچ و بی معنا هیچ جای را نمیگرد فدرالیزم در افغانستان یعنی هم جنس گرایی بی ناموسی فحشا غارتگری چون کسانیکه این غوغا را بر پا کرده آنها از افغانستان نیستند صرف بخاطر جور و غارت افغانستان چشم دوخته است اگر افغانستان فدرالی شود محقق زنت را مانند کنیز و خودت را مانند غلام دوستم مانند بچه بیریش عطاچور مانند مزدور استعمال تان خواهد کرد چون افغانستان در دو دهه قبلی تقریباً مانند فدرالی بود که هر جولا در کوچه خود ریس و امر بود و کسی نبود که از آنها بپرسد که چرا.
اگر افغانستان فدرالی شود اختطیار زنت از خودت نخواهد بود و خودت به دستان خودت و پاهای خودت پیش اربابت خواهی برد
ما باید برای افغانستان متحد و افغانستان کبیر تلاش کنیم نه برای....

>>>   آقای که اینه پوج خوانده بگو الان اختیاری چیداری بچه توبایددرمکتب لنگی غلامی برسرکنه زبان پشتویادبگیره اون جمهوریت استبدادی امچون طالبانی بوده نداری مثال هندالمان آمریکا پاکستان وصدکشوردیگر ولی نه دموکراسی نه دموکراتیک فقدفدرالی اسلامی آذادی شهروندی

>>>   به اخری که نوشته ای پوچ خوانده بگو الان اختیاری چیداری اون آقا واقعیت‌ها نوشته است مثال هند آمریکا زدی اون ها 50 60 دولت آرام داشت جنگ های بیرونی و داخلی نداشت در تو می به فرهنگ خودت قبول نداری لنگی پدرت پدر کلان ات بسر داشت زبان های دیگر ممالک یاد میگری به زبان هم وطن به چشم هقارت نگاه میکنید اگر پدرالی شود دیگه خدا میداند که زنان افغانستان چی بشه فقط یک نمونه برات یادآوری میکنم در جمهوریت فقط در کابل در یک منطقه در دشت بر چی 75 مردگوخانه بود باقی کابل یا ولایت های دیگر ایله کن به نظرم تو با این تور افغانستان را دوست داری ولی باقی مردم این را دوست ندارد

>>>   اینکه نوشتی که بچه ات لنگی بسر کند زبان پشتو یاد بگیرد اینها را باید انجام دهی آن وقت های قدرت جزیره ای گذشت که دیگر اقوام افغانستان در بامیان نمیتوانست زندگی کند در این دولت امارت اسلامی ملت افغانستان از هر جای افغانستان باشی دلش هر شهر افغانستان بخواهد میتواند زندگی کند یک پامیری در هلمند یک هلمندی در پامیر یک قندهاری در بامیان یک بامیانی در قندهار یک جلاابادی در بدخشان بدخشانی در قندهار یک هراتی در شبرغان یک شبرغانی در هرات یک زابلی ده پنجشیر یک پنجشیر در زابل وقت قدرت جزیره ای تمام شد وقت لندغری به پایان رسید تا هنوز هم باد لندغری ده بینی ات است این باد باید ی جوری از بینی ات خارج شود که در عوض نصف بینی ات با این باد خراب شود از بس که مفت خوردین زیر سایه اجنبی اشغال گر بروت هایت تاب دادی خیال ورداشته بودی که این سایه من است حال خوب هد ت را شناختی که نه سایه داشتی نه هم بروت میگه آبادی استه استه است هم لنگی بسر میکنی هم زبان پشتو مثل بلبل صحبت میکنی

>>>   آقای کاظم همایون!!!
آیا این سریال جدید ....است؟؟؟ نمیدانم که رول شما در این سریال چه خواهد بود؟؟
در زمان حاکمیت خود، به ما و سایر غیر پشتونها چه کردید؟؟؟ میشه از یک چند پروژه نام ببرید؟؟؟
جز اینکه اقارب و نزدیکان خویش را پولدار ساختین، جز اینکه سایر تاجیکان را از همه حقوق محروم ساختین جز پنجشیر و بدخشان...
لعنت باد بر شما و همفکران شما...
حال میخواهید با بازی جدید افکار عامه را مغشوش ساخته و برای خود یک رول جدیدی ایجاد کنید...

>>>   Sami Darayi
هرچند من یک تجزیه‌طلبم و هیچ راه حل دیگری را در سرزمین خداداد ما نمی‌بینم.
بناً، حالا اگر مثلن نقشه‌ای با این تقسیمات فدرالی را در افغانستان امروز و خراسان فردا، کسی بتواند دیزاین کند، من حاضرم چیزی در باره‌ی فلسفه‌ی این تقسیمات بنویسم؟:
1. ایالت غرجستان و یا بامیان (بامیان، دایکندی، غور، وردک و غزنی)
2. ایالت لوی قندهار (قندهار، هلمند، زابل و ارزگان)
3. ایالت همیشه‌بهار (ننگرهار، کنر، لغمان و نورستان)
4. ایالت هریوا (هرات، فراه، بادغیس و نیمروز)
5. ایالت باخترستان یا ام‌البلاد (بلخ، جوزجان، فاریاب، سرپل و سمنگان)
6. ایالت تخارستان یا قطغن (تخار، بدخشان، قندوز و بغلان)
7. ایالت کابلستان (کابل، لوگر، پروان، پنجشیر و کاپیسا)
8. ایالت لوی پکتیا ( پکتیا، پکتیکا و خوست)

ایمیل:
لطفا فارسی تایپ کنید. نوشتن آدرس ایمیل الزامی نیست
میتوانید نام و محل سکونت خود را همراه نظرتان برای چاپ ارسال نمایید
پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است