در حالی که دین مقدس اسلام پیام‌آور رحمت، عدالت و خرد است؛ گروه‌هایی چون طالبان آن را به ابزاری برای تحریک غرایز پَست انسانی بدل کرده‌اند. وقتی جهاد به معنای واقعی آن؛ به وعده‌های جنسی آلوده شود، نتیجه‌اش می‌شود نسل‌کشی فکری و سربازگیری برای جهل، نه ایمان.
ویدیویی که به‌تازگی در فضای مجازی پخش شده، تصویری تکان‌دهنده از عمق سقوط فکری این گروه‌ه است. پیرمردی با چهره‌ای خسته و زبان آلوده به جهل می‌گوید: «از ۳۲ سالگی جهاد کردم، کمتر از ۷۲ حوریه از خدا نمی‌خواهم!» این سخن نه جهاد است و نه معرفت دینی؛ بلکه بیانگر فاجعه‌ای‌ست که در آن دین به کاریکاتور شهوت تقلیل یافته است.

در تفکر طالبانی، دیگر مفاهیمی چون آزادی، عزت، عدالت و خدمت به خلق هیچ معنایی ندارد. آن‌چه باقی مانده، فقط وعده به حوریه‌هایی‌ست که حتی درک جسمانی‌شان هم خارج از عرف انسانی است.
مبلّغی دیگر از شمال، غذای اهل بهشت را "جگر ماهی" معرفی می‌کند و لطافت استخوان حوری را چنان می‌ستاید که گویی بهشت کاباره‌ای فرازمینی‌ست!
این خط فکری خطرناک نه فقط دین را به سخره گرفته، بلکه نوجوانان بی‌پناه و جاه‌طلب را با وعده‌هایی احمقانه و رؤیاهای جنسی به میدان انتحار می‌فرستد.

طالبان جوان از قندوز و بغلان به خبرگزاری جمهور میگویند : از ۱۴ سالگی جهاد را آغاز کرده اند اما تاهنوز موفق نشده‌اند شهید شوند و به بهشت بروند؛ هر کدام چندین سال منتظر مانده‌اند تا به گفته‌ خودشان نوبت حمله استشهادی شان برسد.
در دور قبل، طالبان کلیدهایی رنگی تحت نام «کلید بهشت» در گردن کودکان جنگجو و افرادی که در خط مقدم نبرد در برابر جبهه مقاومت قرار داشتند آویزان می‌کردند.
امروز نیز همان کلیدها، همان وعده‌های جنسی، اما با بسته‌بندی دیجیتال و تبلیغات احمقانه در شبکه‌های اجتماعی بازگشته‌اند.

آیا این دین است یا صنعت مرگ؟ آیا این جهاد است یا فاحشه‌خانه‌سازی ذهنی به اسم دین؟
اسلام واقعی، اهل بهشت را چنین معرفی نمی‌کند. اهل بهشت، صاحبان اخلاق، صداقت، ایثار، پاک‌دامنی و تقوا هستند؛ نه انتحاری‌هایی که برای خوابیدن با ۷۲ حوریه، ده‌ها انسان بی‌گناه را به خاک و خون می‌کشند.

جهاد، در اسلام، مشروعیتش با عدالت است، نه با هوس. وقتی جهاد شهوت‌محور و بهشت‌فروشی شود، آنچه حاصل می‌شود، نسل‌هایی است که به نام دین، بویی از انسانیت نبرده‌اند.
طالبان و هم‌فکران‌شان، دین را از روح تهی کرده‌اند و آن را به ابزاری جنسی برای تحریک نیروهای خام تبدیل کرده‌اند.
این نه اسلام است، نه جهاد؛ این فقط تجارت مرگ است با چاشنی شهوت.

کد (9)

>>>   دو پیر مرد در پهلوی هم نشسته بودند و با یکدیگر قصه میکردند.
پیر مرد اولی گفت: در زندگی بسیار تکالیف و زحمت ها را دیدم.
پنج ساله بودم که از مادرم پرسیدم که پدرم کجا است؟
مادرم جواب داد که خدا ببخشد پدرت را.تو یک ساله بودی که پدرت فوت کرد.
پرسیدم که پدرم چند ساله بود؟
جواب داد که بیست و دوساله.
مادرم به بسیار زحمت من را بزرگ کرد و بعداً در سن چهل سالگی وفات کرد.
خدا ببخشیش جنت ها را نصیب اش کند.
حالا من به سن هفتاد و پنج سالگی رسیدم و از خدا دیگر هیچ چیز نمی خواهم. تنها میخواهم که در روز قیامت دیدار پدر و مادرم را ،خدا نصیب من کند.
پیر مرد دومی جواب داد:
تو بسیار تکلیف ها را متقبل شدی. من هم امید وارم که دعای تو قبول شود و در روز قیامت به دیدار پدر و مادرت نایل شوی.
اما درینجا یک پروبلم وجود دارد و آن این که من نمیدانم که پدر جوان بیست و دو ساله تو و یا مادر چهل ساله تو،تو مردکه هفتاد و پنج ساله را منحیث فرزند شان قبول خواهند کردند و یا نه؟
حتی امکان دارد که دعوایی بین پدر و مادرت نیز در روز قیامت بمیان بیاید و پدرت نزد خدا شکایت کند که اینجا یک زنکه پیر چهل ساله آمده است که من خانم تو هستم. من چطور با این خانم چهل ساله در جنت ،با وجود اینقدر جور های جنتی،یکجا زندگی کنم.
پبر مرد اولی جواب داد:
تو راست میگی. من هم نمیدانم. والله اعلم.

>>>   اسلحه یی خوبی برای مغز شویی جاهلان است!!!
آتش‌خاوری

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است