تاریخ انتشار: ۱۲:۲۸ ۱۴۰۳/۱۲/۲۹ | کد خبر: 176951 | منبع: |
پرینت
![]() |
و من به دوردستها نگاه میکنم تا روزنی بیابم.
بهار میمنت میمونیاست، اگر باشکوهتر شکوهندگی داشته باشد. چیزی که بهار کشور من ندارد... چگونه تبریکی بدهیم؟ برخیهای ما چه انساننماهایی هستیم که مثل رنگهای سال رنگ میگیریم و یکرنگی نه داریم.
فرخنده را به اشارهی یک پلید تعویذ نویس بیسواد و شهوتران، در کابل به آتش میسوزانیم و باسنگهای سنگینتر از توانبرداشتنِ خودمان سنگسارش میکنیم به گناهی که نکرده و خمیبه ابرو نمیآوریم. در کدام زمان؟ در زمانی که نه طالبی حاکم شهر بود و نه تروریستی. همگی مردان نامرد حاکم در ارگ و دستگاه فاسد تکنوکراتهای آورده شده. بعد روز زن را تبریک میگوییم. بانوی نوجوانی را که نمیدانیم به کدام جبری از متجاوز طالبانی به آنجا کشیده شده، نخست رسوا و سپس فاتحانه سنگسار میکنیم و حالا هم همه بیداد و کشتار و شکنجه و زندان مردمان ما را نادیده گرفته بهار را توصیف و تعریف کرده مبارکبادِ پیش از وقت میگوییم. بهار کشوری را که حق نداریم، ارغوانهای گلتپهی پروان و لالههای سرخ مزار و سبزهکوبیهای آن را تجلیل کنیم.
این پیام نوروزی من است که دلآسایی دارم برایت نوروز، برای تو دگر در خاستگاهات مجال جولان زدن نیست و تنها در نامها نوشتهها پدیداری و دلِ لالههایت به راستی خونریزانی دارد.
با همه نگرانیهایی که داریم، بهار تان خجسته باد.
بساط سرد و سفرهی خونبار آخرین زمستان ۱۴۰۳ رخت سفر بربسته و راهی بیغوله های تاریخ میشود که هزارها همچو زمستانها را در کام خود بلعیده و فقط نامی از آنان باقیمانده.
میمنت رسیدن لشکر بهار سال ۱۴۰۴ را که آخرین سپاهی زمستان سرد و پایانی روزهای سال را مغلوب ساخته، به شما هممیهنان و همزبانان و خراسانیان و تاجیکان و پارسیزبانان سراسر گیتی خجسته باد میگویم.
بهار فصل رویش سبزی هااست و میزبان کاروان ارغوان و لاله ها. یک شهر دلِ سبز دارد که میلیونها مهمان را میزبان است، سال نو دوران تلالوی شکوه و شگوفه های نو، ترنمی از باران عطرطراوت جدید خیالات و نمای فرح بخش طراوت قوس قزح یا همان رنگین کمان و سخاوت بیشمار فصل موهبتهای خدایند که بهار میزبان شان است و من و تو همرکابان همدگریم بر پذیرایی مهمان و هم میزبان که بهار است و مهمانان بهار.
رویش سبز بهار برای هریک شما گوارا بوده و گامهای پرشکوه شکوفههای رنگین بهار عطر دل دلانگیز روح بلند تان باد و یمن قدوم بهار و توشهی انگبینی آن، برگشت صلح و آرامش و نابودی نکبت جنگ و نفرت باد.
نوروز، سوگوارم به تو که دگر تنها در نامها نوشتهها پدیداری و دلِ لالههایت به راستی خونریزان است.
محمدعثمان نجیب
>>> تجلیل از نوروز از زمان زردشت در افغانستان که دین زردشتی داشتند،تجلیل میشد.
در هندوستان نیز این یک روز مذهبی است که بنام هولی یا چشم رنگ ها نامیده میشود و نشانه پیروزی خوبی برضد زشتی و آمدن بهار و سرسبزی جشن گرفته میشود.
در آغاز مثل دوران زردشت،در گرد یک آتش جمع میشوند و دعا میخوانند و بعداً با پاشیدن رنگ بر روی و لباس یکدیگر این جشن را تجلیل میکنند.
رنگ سرخ نشان عشق و محبت است و رنگ سبز نشان سرسبزی و بهار.
همین چند روز پیش تجلیل شد. زیرا آب و هوا در هندوستان گرمتر است و بهار وقتر در آنجامی آید.
>>> هفت سین اشاره به هفت آیه قرآن دارد که با سلام شروع می شود
>>> نوروز ارتباطی با زرتشت ندارد و هفت هزار سال پیش مصریان باستان هم تجلیل می کرد. آن زمان نوروز در برج ثور بود و بنابراین آپیس در مصر مقدس بود.
>>> بهار میمنت میمونی است اما با تاسف که در زیر حاکمیت ....ها رنگ از رخش رفته.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است